خانه / اخبار و رویدادها / زمزمه‌ی محبت استاد بناگر سی ساله شد

زمزمه‌ی محبت استاد بناگر سی ساله شد

زمزمه‌ی محبت استاد بناگر سی ساله شد

واژه‌هایی که نفس کشیدن را اینجا آغاز کرده‌اند، کلمه‌هایی که روی شاخه ی ذهن جوانه زده‌اند، رویاهایی که شکل گرفته‌اند و قصه‌هایی که مثل رود صبور در گذرکاه زندگی عبور کرده‌اند و تلخ و شیرین روزگار را بازگو کرده‌اند، کتابهایی که بوی کهنگی زمان گرفته‌اند بر لب طاقچه‌ی عادت و در کارگاه مطرح شده‌اند، شعرهایی که خوانش شده‌اند توسط استاد از شاعران بزرگ ایران زمین حافظ و سعدی و مولانا و در حافظه اعضای کارگاه خطی از خاطره دارند حالا سی ساله‌اند.

سی سال است نفس‌های استادی به کلاس جان داده و تپیدن دل را در دنیای داستان ترسیم کرده است، سی سال است صبور با صلابت و با ابهت در کنار هر واژه و جمله‌ی همراهانش ایستاده است و به آنها درس زندگی آموخته است؟ از خودم می‌پرسم آیا او براهنی استان کردستان است؟ وجه مشترک او با دیگر استادان تاریخ که کلاس هایشان دوامی چند ده ساله داشته‌اند چیست؟ شاید او مولوی استان کردستان باشد کسی چه می داند؟ یا شاید فردوسی به مدد همان رنج سی ساله، زمان این مهم را مشخص می‌کند اما این جلال و جبروت و ابهت باید وجود داشته باشد تا واژه‌ها چتری بشنود برای حمایت از زبان و ادبیات مادری و زبان این استان زبان اردلانی و واژه‌ایی که او اسرار دارد بیان شود زبان سنندجی اوبه پاسداشت و تکریم زبان حساس است به تک تک کلمه هایی که در کارگاه و کلاسش خوانده می‌شود خصوصا وقتی  به زبان سنندجی نوشته شده است و تمام قد دانش و احساسش را علم می‌کند تا درست این کلمه‌ی اصیل به کار برده شود.

کارگاهی که به او سپرده شد تا سنگ بنایش را بنهد و بناگر این کارگاه و دوام این حادثه تاریخی و فرهنگی کسی نیست جز سراج بناگر و شخصیتی کاریزماتیک بدون مصاحبه و حاشیه و دنیای مجازی بر صدر کارگاهی ایستاده است که حالا سی سال از اولین روزی که کارگاه در پاساژ حبیبی برگزار شده است و چندین مکان معروف از جمله، فرهنگ و ارشاد، کتابخانه‌ی مرکزی، حوزه‌ی هنری و حالا کانون پرورش فکری  را به خود دیده است و شاهد رشد و بالندگی اعضایش بوده است طوریکه اکثر اعضای کارگاه از نوجوانی و جوانی به کارگاه آمده‌اند و هنوز هم در کنار استادشان درس عشق می‌آموزند. هر چند  بسیاری از آنها تالیفاتی دارند وصاحب اثرند. اما  برایشان همواره جور استاد به زمهر پدر بوده و هست زیرا سراج بناگر در تمام این سالها  در کنارشان بوده است او به دوام کارگاه بسیار خوش بین است و تاکید می‌کند تا کارگاه به خودش و افرادی که هر جلسه دور هم جمع می‌شوند تا داستانهای هم را قبل از چاپ بشنوند وفادار بماند و این وفاداری در تاریخ بی نظیر است زیرا در خلال این نقدها اثر بسیار بی رحمانه و اصولی نقد و چکش کاری می‌شود. سراج بناگر اولین کسی است که دوست دارد هرکس به زبانی که دوست دارد و راحت است بنویسد او معتقد است که ارزش اثر از زبان آن دفاع می‌کند و تکرار می‌کند که در مسیر زندگی ما باهم معنا پیدا می‌کنیم و تمام افرادی که حتی یک بار به کارگاه آمده‌اند و یا راننده تاکسی شریفی که اعضای کارگاه را به مقصد رسانده است در تداوم این کارگاه موثر بوده است از خاطراتش به خوبی یاد می‌کند و موفقیت کارگاره را به اعضای با استعداد کارگاه نسبت می‌دهد. او تاکید می‌کند  امر نوشتن همان میخ محکمی است که بر دیوار آبا و اجدادی در بستر تاریخ کوبیده می‌شود و خانه را دوباره از آن  خودمان می‌کند و از گزند فراموشی در زرفای تاریخ حفظ می‌کند به همین دلیل نوشتن را امر شرافتمندانه و مقدسی می‌داند که با تمام پیچیدگیها و ژانرهای  مختلفش سدی محکم در برابر فراموشی زمان است و حفظ زبان برای او به مثابه حفظ زندگی است. او به اعضای کارگاه که حالا همگی حکم یک خانواده را دارند یاد آوری می‌کند که باهم باشند زیرا جلوه با دیگری می‌شود و معنا پیدا می‌کند از تنهایی و در تنهایی ماندن هیچکس چیزی نیست بلکه هیچ کاری را نمی‌تواند از پیش ببرد.

سی سال دوام کارگاه تاریخ ساز است

نسترن کیانی دبیر ادبیات دبیرستانهای شهر سنندج است او معلم موفق و خوش ذوقی است که در کنار ادبیات در رشته روانشناسی و پژوهش هنر تحصیل کرده است مورد اعتماد اعضای کارگاه است و سکاندار کارگاه بعد از آقای سراج اوست. در باره‌ی کارکاه با صراحت بیان می‌دارد سی سال دوام کارگاه تاریخ ساز است. از حال خوب اولین روزی که به کارگاه داستان نویسی آقای سراج آمده است می گوید و اینگونه تعریف می‌کند که حس پیروزمندانه‌ی دریافت جایزه و لوح تقدیر مسابقه‌ی کشوری را با خود به کارگاه آورده بودم و حس غرور و موفقیت شدیدی در من بود با اعتماد به نفس کاملی از موفقیتم گفتم و داستانم را خواندم.

آقای سراج از کتابهایی که مطالعه کرده بودم پرسید و وقتی جواب دادم او با شگرد خاصی حباب غرور کاذبم را شکست و به من فهماند که تازه آغاز راه سخت و پر پیچ و خم داستان نویسی هستم و از آن روز در حال آموختن هستم و هر وقت می‌خواهم بنویسم با وسواس و دقت همان روزهای اول کارگاه می نویسم. او یاد آوری می‌کند که اگر در کارگاه هیچ اتفاقی نیافتاده باشد همان مسیر شناخت پیدایش ادبیات

فردین میرزایی یکی از اعضای کارگاه نیز بیان می‌دارد که بعد از اولین جلسه‌ی کارگاه رفتم و مدتی به کارگاه نیامدم او عاشق شعر و داستان است به انجمن های شعر هم می‌رود اما عاشق این کارگاه است و بسیاری از روزها مستقیم از سر کار به این کارگاه می آید. او همیشه با سوالهای فلسفی و پیچیده در مسیر زندگی‌اش کارگاه را به چالش می‌کشد و از استاد بناگرش می‌خواهد که زندگی را در مسیر پر پیچ و خمش  معنی کند. آقای بناگر هوشمندانه به او جواب می‌دهد که زندگی سراسر انتخاب است و انتخاب های ماست که مسیر آینده را برایمان مشخص می‌کند و برایم جالب است که در این کارگاه تاکید می‌شود که زمان همان است لحظه زیرا گذشته برنمی‌گرد از دسترس ما خارج است و آینده را نیز نمی‌دانیم  هرچند بعضی وقتها انتخابها به ما تحمیل می‌شود اما بار مسئولیت از شانه‌ی ما هرگز خالی نمی‌شود و ما همواره در مسیر انتخاب هستیم .

بیان خانزاده  یکی از اعضای کارگاه است او نیز از نوجوانی پایش به کارگاه باز شده است . او هنوز همان شیرینی  و شیطنت دوران نوجوانی را با خود دارد . او  یکی از همان کسانی است که در چاپ آثار سراج بناگر مهمترین نقشش را بازی کرده است و خودش به عنوان بهترین خاطره از کارگاه یاد می کند . می‌گوید بعد از دبیرستان و در زمان دانشجو یی اش که تازه کافی نت های دانشجویی باب شده بود پیشنهاد چاپ آثار آقای بناگر را به استاد می دهد و خوش ترین خاطره‌اش اعتمادی است که  در تایپ اولین آثار به او شده است و به عنوان حروف چین و صفحه آرا در پشت مجوعه اثر های  اولیه ی آقای سراج  از جمله  مغازه ی سمساری ،شندره پندرها خرس زنی با چمدان آبی آمده است.

از این کارگاه افراد صاحب سبکی چون خود آقای بناگر چنور سعیدی ، فوزیه  بشارت ، گلاله حاجی‌زاده ، مهناز صلاحی کتاب چاپ کرده اند.  و هرکدام به نوبه ی خود کوشیده اند به همان زبانی که عمیقا به آن می اندیشند بنویسند   زبان کردی بیجار و گروسی ، زبان کردی سورانی ، کردی لیلاخی و سنندجی از جمله زبانهایی  است که  با آنها داستان چاپ شده است وحالا واحد آفرینش های  ادبی  کانون پرورش فکری قدردان این زحمات سی ساله است.

هاجر صفابخش

  https://t.me/kurdishbookhouse

 هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «خانه کتاب کُردی» مجاز است.

درباره‌ی خانه کتاب کُردی

همچنین ببینید

فراخوان جایزه مهرگان ادب منتشر شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *