کتاب «نرگس فرشتهای در جهنم ۱۹۸۸» منتشر شد
شناسنامهی کتاب: نرگس، فرشتهای در جهنم ۱۹۸۸ عارف کریم قربانی، مترجم: مرتضی مرادی (ئارما)، نشر ماهتاب غرب، ۱۳۹۹.
مرتضی مرادی
یکی از آثار و تبعات جنگها و جنایاتی شبیه انفال که شاید کمتر به آن پرداخته شده رنج و عذاب بازماندگان است. ریچارد گابریل در کتاب «دیگر قهرمان لازم نیست» مینویسد:
«ملل عالم بر حسب عادت هزینههای جنگ را با دلار، تولید از دست رفته و یا تعداد سربازان زخمی یا کشته شده میسنجند، به ندرت پیش میآید سازمان یا تشکیلاتی نظامی تصمیم بگیرد هزینههای جنگ را بر اساس رنج تک تک انسانها اندازهگیری کند. وقتی فاکتورهای انسانی را در نظر بگیریم، شکست و اضمحلال روحی و روانی یکی از پر هزینهترین نتایجی است که به واسطهی جنگ تحمیل میشود».
«بچه چه میداند زندان چیست؟ چه میداند ما را برای مردن به زندان بردهاند؟ فکر میکند اگر گرسنه است و به او غذا نمیدهی عمدی در کار است. بدون شک آنها نیز برایشان سوال شده که چرا رفتار مادرشان تغییر کرده؟ گله و شکایاتی از این دست را از عمق نگاهشان میخواندم؛ چرا زمانی که در روستا بودیم شب و روز هر چه میخواستیم برایمان فراهم میکرد؟ چرا هر گاه طلب غذا میکردیم لااقل نیمرویی سر سفره حاضر میشد؟ اکنون چرا هیچ اهمیتی برایش نداریم؟ مطمئنم با چنین سوالاتی بارها در افکار و خیالات خود ما را ملامت کردهاند. چیزی نمیگفتند اما مطمئن بودم که احساس میکنند دیگر برایم مهم نیستند تا به آنها رسیدگی کنم و خواستههایشان را به سرعت اجابت کنم. آنها نمیدانستند مادر هر لحظه و با شنیدن هر فریاد و نالهای دلش میسوزد و عذاب میکشد. در روستا و خانهی خودمان اگر یکی از آنها تب داشت تا صبح دورش مینشستیم و با پارچهی خیس تبش را پایین میآوردیم، در زندان دوبز یکی یکی چون نهال جلوی چشمانت در حال خشکیدن هستند و هیچ کاری هم از دستت ساخته نیست…»
در کتاب حاضر خاطرات و زندگینامهی نرگس یکی از بازماندگان ژینوساید انفال را میخوانید. نرگس آیینهای تمام نما از مادران انفال به طور خاص و قربانیان جنگ به طور عام است. رنجی که بازماندگان انفال و به طور کلی بازماندگان جنگ میکشند گاهی بیش از کشتهشدگان جنگ حس میشود. در جنایت انفال این رنج به مراتب بیشتر است و با خواندن خاطرات بازماندگان یا شنیدن صحبتهایشان این امر به وضوح دیده میشود. به قول خودشان هر روز میمیرند و زنده میشوند. تفکیک قربانیان و جدا شدن اعضای خانواده از یکدیگر، سرنوشت متفاوت هر گروه از قربانیان و در نهایت مخفی نگه داشتن سرنوشت شمار زیادی از دستگیر شدگان سبب شده تا بازماندگان همیشه چشم به راه بازگشت عزیزانشان باشند و عذاب بکشند. عذابی که بدون شک محاسبهی آن به چیزی فراتر از دلار و ریاضیات نیاز دارد، عذاب روحی و پیامدهای این رنجها بدون شک جبران ناپذیرند.
«مدام با خودم فکر میکردم که نهرو در آغوشم جان داد، پدرش دستگیر شده و خبری از او نیست و پدربزرگش هم در مناطق عرب نشین از گرسنگی تلف شد. یعنی سه نسل پشت سر هم، خداوند چگونه نابودی سه نسل کُرد را پذیرفت؟! تصور کن به حدی وحشی و ظالم باشی که آن همه زن و مرد و کودک را به اسم اسلام و قرآن بکشی! وقتی برگشتیم و گفتند به شما انفال میگویند و صدام این کلمه را از قرآن گرفته است باورم نمیشد، چگونه قرآن در مورد انفال بحث کرده است؟ اکنون میدانم که این ظالم میخواست همهی کُردها را از بین ببرد و بگوید کافر هستند. اما ظلم هیچ گاه عاقبت نداشته و ندارد، خداوند حقش را کف دستش گذاشت، ما ماندیم و بچههایمان را بزرگ کردیم، بچههایمان ازدواج کردند و کُرد تولد نسلی دیگر را تجربه کرد. اما صدام کجاست؟ پسرانش کجا هستند؟ چه بر سر زن و بچههایش آمد؟»
کتاب حاضر به مانند دیگر آثار چاپ شده از خاطرات بازماندگان و قربانیان انفال علاوه بر شرح جزئیات و مراحل مختلف فاجعه به مثابه منبعی دسته اول برای تحقیق است. امید است که کار حاضر و دیگر کارهای منتشر شده در این زمینه در آینده منابعی مفید برای تحقیقات و پژوهشهای عمیق و علمی باشند.
برای دانلود نسخه کامل PDF بە کانال “خانهٔ کتاب كُردی” بپیوندید:
https://t.me/kurdishbookhouse
دانلود کامل مقدمه کتاب
هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.