خانه / اخبار و رویدادها / رُمان «نسل فاضلاب‌ها» روانه بازار نشر شد

رُمان «نسل فاضلاب‌ها» روانه بازار نشر شد

رُمان «نسل فاضلاب‌ها» روانه بازار نشر شد

جبار جمال غریب نویسنده‌ی توانمند کُرد و برنده‌ی جایزه‌ی حسین عارف (در سال ۲۰۱۶) که با رمان ماندگار «اسفار سرگردانی» (ترجمه‌ی رضا کریم‌مجاور، نشر افراز، چاپ اول ۱۳۹۵ / چاپ دوم ۱۳۹۸) و سپس رمان «کتابی که سیمرغ شد» (ترجمه‌ی رضا کریم‌مجاور، نشر بوتیمار ، چاپ اول ۱۳۹۶) به دوستداران ادبیات جادویی کردستان در ایران معرفی شد، اکنون با رمان کوتاه «نسل فاضلاب‌ها» و با حرف‌های تازه‌تری از راه رسیده است.

نسل فاضلاب‌ها سرگذشت نسل و گروهی رانده‌شده از متن اجتماع است که در هیچ کجای این جهان پهناور، پناهی برای خود نمی‌یابند و ناگزیر و در کمال ناباوری به زیر زمین و به درون لوله‌ها و کانال‌های فاضلاب شهر می‌گریزند، اما پس از مدتی زندگی در میان پساب‌ها، می‌بینند که حتا آن‌جا هم این نسل مطرود را به خود نمی‌پذیرد.

نسل فاضلاب‌ها قصه‌ی غم‌انگیز حاشیه‌نشینان بینوای همه‌ی جوامع بشری است که در این عصر سنگدل، بیش از هر عصر دیگری مورد بی‌مهری دنیا قرار گرفته‌اند.

شخصیت اصلی رمان که از همان اوان کودکی، از مهر و محبت پدر و مادر بی‌نصیب می‌شود و به عنوان شاگردراننده با یک کامیون به شهرها و روستاهای مختلف سفر می‌کند، هرگز روی آرامش و آسودگی نمی‌بیند و بعد از آنکه صاحب‌کارش او را در خیابان شیخ‌عمر بغداد تنها می‌گذارد، شبی به همراه اهالی بینوای محله، در مسخی حیرت‌انگیز بدل به شبح می‌شود…

شخصیت‌هایی از این دست، در پیرامون همه‌ی ما هستند و همواره هم بوده‌اند و هریک از ما کافی است اندکی سرمان را پایین بیندازیم و فروتنانه نگاهی به دور و بر خود بیندازیم تا ببینیم چه افراد فراوانی از این طایفه در اطراف‌مان نفس می‌کشند، ما اما هرگز با چشم بصیرت و از روی دلسوزی و انسان‌دوستی به این جماعت حاشیه‌نشین نگاه نکرده‌ایم و اگر نگاه کرده‌ایم، آن‌ها را ندیده‌ایم. اینجاست که چنین گروهی از جامعه به حاشیه‌ی تنهایی خود می‌خزند و از سوی متن جامعه به بوته‌ی فراموشی سپرده می‌شوند. 

این رمان اگرچه اندکی انتزاعی و متفاوت از رمان‌های رایج و معمولی است، با این حال خواننده را با خود به دنیای خاصی می‌برد و اشتیاق کشف رویدادها و پایان رمان را در او برمی‌انگیزد.

نویسنده و منتقد نامی، دکتر هاشم احمدزاده درباره‌ی این رمان می‌نویسد: «نسل فاضلاب‌ها مانند همه‌ی رمان‌های جبار غریب از همان عنوان کتاب به جنگ باورها و اعتقادات مألوف و مرسوم مخاطب می‌رود و مشکل مفهوم و روابط دال و مدلولی را بیشتر از همیشه برجسته می‌سازد… مطالعه‌ی این رمان از همان آغاز راه، خواننده را به درون دنیای بیگانگی‌ها و نامتعارف‌ها می‌کشد. آغاز رمان، جمله‌ی مستحکمی است که به مخاطب مژده می‌دهد که باید در انتظار یک متن ناب باشد. «من در برابر هیچ‌کسی هیچ تعهدی ندارم که پس از خواندن این رمان، چه بر سرش خواهد آمد» این گزین‌گویه‌ی قدرتمندی است و حاکی از اعتمادبه‌نفس فراوان نویسنده است. اما این جمله‌ی نیرومند، بدون نقطه‌ی پایانی (.) است؛ و این درست به سرنوشت رمان و شخصیت‌های آن می‌ماند که نقطه‌ی پایانی برای آن‌ها در نظر گرفته نشده است.»

در بخشهایی از این رمان می‌خوانیم:

اکنون هزاران شبح در لابه‌لای پتوهای ژنده و جامه‌های کهنه‌پاره از خیابان بزرگ بغداد می‌گذرند… همان خیابانی که سخنرانی‌های خونین خاورزمین، که جنازه‌ی ترانه‌های عاشقانه‌ی ام‌کلثوم و جسد بوگرفته‌ی شعرهای نازک الملائکه و بدر شاکرالسیاب بر پیاده‌روها و برسکوی جلوی مغازه‌هایش افتاده بود. لشکر اشباح هم‌چون کوهی از خاک بر خیابان عریض موج می‌زد و می‌گذشت.

آن روز که پدرم زن دیگری گرفت، دو روز بود که مادرم سیاه پوشیده بود. نوعروس پیراهن بلند سرخ‌رنگی پوشیده بود، با کفش‌های پُرزرق‌وبرق و آن هم سرخ‌رنگ، تق… تق… تق… وارد خانه شد. هر یک از تق‌تق‌هایش یک رگبار گلوله بود که به سوی پیراهن سیاه مادر و به سوی قلب خانه‌ی ما نشانه می‌رفت. پدرم با چهره‌ای سفید، سفید مایل به زرد، پا به پای عروس قدم برمی‌داشت. پدرم لاغر و لندوک، و عروس بلندبالا و پر و پیمان.

این رمان با ترجمه‌ی رضا کریم‌مجاور در ۱۰۷ صفحه و شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۳۰۰۰۰ تومان به همت نشر افراز منتشر شده است.     

گزارشگر: بهنام دوروئی

  هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.

درباره‌ی خانه کتاب کُردی

همچنین ببینید

فراخوان ارسال آثار به جایزه قلم هه‌ژار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *