بررسی کتاب «گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کُرد»[۱]
پرفسور مایکل ام.گونتر، استاد علوم سیاسی و مطالعات کُردی دانشگاه تنسی[۲]
ترجمه از انگلیسی: خانه کتاب کُردی
عباس ولی در این اثر، مجموعه بدیعی از گفتارهای نظری را در باره خاستگاه و تحول ناسیونالیسم کُردی گردآوری کرده است. جالب آنکه، هر یک از نویسندگان این مجموعه، رویکرد نظری و روششناختی متفاوتی به کار بستهاند و تفسیرهای مختلف شایان تاملی درباره دیرینگی یا نوین بودن ملت کُرد و ناسیونالیسم آن ارائه کردهاند.
دو گفتار حمید بُزارسلان و تک گفتارهای مارتین وان بروینسن و نلیدا فوکارو، واجد تفاسیر ساختگرایانهیی از ملت و ناسیونالیسم کُردی هستند. به بیان دیگر، این سه نویسنده، ملت کُرد را برآیند سیاستهای معاصر کُرد، یا آنچه بندیکت اندرسون در خوانشی ادراکی «جامعه خیالی» مینامد، قلمداد کردهاند.
گفتار نخست بُزارسلان بر نقش مهم تالیفات تاریخی ملیگرایانه در تکوین هویت ملی و ملت کُرد در ترکیه از سال ۱۹۱۸م، تاکید دارد و در عین حال پنج دوره را در این روند مورد شناسایی قرار میدهد. «خلق نمادهای ملی [از قبیل کاوه آهنگر یا جشن ملی نوروز] به مثابه عناصر بنیادی تاریخنگاری کُردی به عنوان بدیلی برای فقدان مکتوبات تاریخی عرضه شدند» (p.26).[3]
گفتار دوم بزارسلان، به طور تفصیلی دو دوره نخست تحولات سیاسی را تشریح میکند: دوره ۱۹۱۹-۱۹۲۱م که نخبگان سنتی مذهبی و عشیرهای کُرد، صحنه تحولات ملیگرایی را به جامعه نوظهور نخبگان شهری کُرد، واگذار کردند و دورهای که متعاقب تاسیس جمهوری نوین ترکیه در ۱۹۲۳، آغاز شد، هنگامی که نخبگان سنتی پس از تلاشهای ناکام در مهار تمرکزگرایی و عرفیسازی دولت جدید کمالیستی، زمامداری ناسیونالیسم کُردی را در دست گرفتند. او اشاره میکند که در دوره اول دو عامل مهم «ایده اخوت اسلامی» و «هراس از ایجاد یک دولت ارمنی» مانع از نقش آفرینی واقعی ناسیونالیزم کُردی شدند. (p. 165) با این وجود ، «اعلان جمهوری کمالیستی در ۱۹۲۳م به معنای پایان دادن به… توافق ضمنی عثمانی بین مرکز و مناطق پیرامونی بود [و]… تا حدود زیادی تغییر نگرش شخصیتهای سنتی کُرد و مشارکت آنها در شورشهای بعدی را توضیح میدهد» (Ibid).
مارتین وان بروینسن، قرائت ساختگی از حماسه مم و زین احمد خانی بعنوان طلیعه ناسیونالیسم کُردی در قرن هفدهم میلادی را به چالش میکشد. او استدلال میکند که در کردستان قرن هفدهم هیچ یک از الزامات سیاسی و اجتماعی- اقتصادی دال بر هر نوع تصوری از ملت وجود نداشت، زیرا قبایل اساسیترین اجتماعی بودند که کُردها با آن شناخته میشدند. « به طور کلی، مردم خود را به عنوان گروه قومی یا ملت، چنان که امروزه میشناسیم، معرفی نمیکردند» (p. 44) فقدان آنچه بندیکت اندرسون «سرمایه داری چاپ» مینامد، مانع دیگری در پیدایش هر نوع مفهومی از ملت بود. از این رو، بروینسن نیز مانند بزارسلان، معتقد است ناسیونالیسم کُردی تنها در دهههای پایانی دوره عثمانی تکوین یافت.
نلیدا فوکارو، تحولات تاریخی ناسیونالیسم کُردی در سوریه را طی دوره حکمرانی فرانسویها در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بررسی میکند. حزب فراملی خویبوون در ۱۹۲۷م تشکیل شد و، تحت تاثیر نیروهای سیاسی و فرهنگی کُرد و ارمنی، نقشی کلیدی در این تحولات ایفا کرد. گرچه جنبش مسلحانه خویبوون در کوه آرارات شکست خورد، اما همچنان «تاثیر پایداری بر روند رشد آگاهی ناسیونالیستی کُردی داشت»(pp.205-6). جستار فوکارو همچنین نقش فرهنگی مجله کُردی هاوار را در دهه ۱۹۳۰، متعاقب شکست درگیریهای مسلحانه، و فعالیتهای خاندان بدرخان و حاجو آقا از کنفدراسیون قبیلهای هوارکان را بررسی و تحلیل میکند. با این وجود، اهمیت پایای وفاداری آیینی و تعلقات قبیلهای، فقط سدی در برابر گسترش ناسیونالیسم کُردی نبود، بلکه به دستاویزی برای مداخله و تعدی نیروهای ملیگرای عرب رقیب نیز بدل شد.
رویکرد نظری امیر حسنپور از منظری متقابل، مبتنی بر تفسیری ازلی از خاستگاه و تحول ناسیونالیسم کُردی است. برخلاف سایر نویسندگان، حسنپور ملت کُرد را دارای پیشینه صدها ساله میپندارد که نهایتاً سرنوشت آن به تحول ناسیونالیسم مدرن کُردی گره خورده است. وی به طور خاص استدلال میکند که شرفنامه شرفخان، تاریخ ارزشمند حاکمان کردستان تالیف اواخر قرن ۱۶ م، و مم و زین، حماسه ملی کُردی احمد خانی در قرن ۱۷م، خاستگاه تاریخی ناسیونالیسم کُردی را به وضوح نشان میدهند. « اثر شرفخان از تلاش آگاهانهای برای اثبات سنت حکمرانی کُردی حکایت دارد»(p. 112). حسنپور همچنین اظهار میکند که « نخستین تجلی کردستان بر روی نقشه جغرافیایی، متعلق به نقشه علی کاشغری در سال ۱۰۷۶م است» (p. 114n).
حسنپور از دریچه دیدگاههای مارکسیستی مبتنی بر پیشرفت طبقات اجتماعی از خلال ناسیونالیسم فئودالی و بورژوایی به این تحولات نظر میافکند، ضمن آنکه بر اهمیت امارتهای کُردی که تا اواسط قرن ۱۹م موجودیت سیاسی مستقل داشتند، تاکید میورزد. او از حاجی قادر کُویی نویسنده کُرد قرن ۱۹م، با عنوان « پس از(احمد) خانی… دومین مبلغ کُردایَتی (ملیگرای کُردی)» (p. 130) نام میبرد، و توضیح میدهد که چگونه کُویی یک « موضع مصالحهناپذیر در برابر عقب ماندگی جامعه سنتی کُردی» اتخاذ کرد.
عباس ولی، ویراستار مجموعه مقالات این کتاب، در گفتارش موضعی متقابل حسنپور اتخاذ میکند و مدعی است که، «گفتمان تاریخی ناسیونالیسم کُردی، پدیدهای مدرن است ناشی از ظهور دولتهای متمرکز سرزمینی در ترکیه، ایران و عراق»(p. 97). عباس ولی در راستای شناخت سرآغازهای ناسیونالیسم کُردی به نسبت خاستگاههای آن، رویکرد ساختگرایانهتری اتخاذ میکند. هدف عباس ولی از کاربست این اصطلاحات، تصریح این موضع است که، تاریخ یکپارچه و هویتی پایا و لایتغیر وجود ندارد، که از طریق کاوش خاستگاه تاریخی قابل کشف باشد. «در این چشمانداز نظری، گذشته تاریخی در زمان حال وجود ندارد و قادر به انگیزش ضمنی آن نیست… بنابراین مطالعات گذشته از اکنون آغاز میشود و به زمان حال باز میگردد.» سبک دشوار نگارش فلسفی و نظری عباس ولی ممکن است برای برخی از خوانندگان چالشبرانگیز باشد.
برآیند حاصل از ارائه این مجموعه گفتارها و مقالات، میتواند گامی موثر در ارتقای حوزه مطالعات نوپای کُردی به یک سطح ارزشمند آکادمیک و شایان تامل جدی علمی باشد. اگرچه برخلاف ادعای عباس ولی، ملامصطفی بارزانی یکی از «رهبران مذهبی در جنبش ملیگرایی کُرد» (p. 83) نبود، اما خواننده باید قدردان توانمندی و زحمات کم نظیر وی در گردآوری این مجموعه ارزشمند از گفتارها باشد. این مجموعه، اثری نیست که دستکم گرفته شود یا بتوان به سادگی از مطالعه آن گذشت.
________________________
[۱]. شناسنامه کتاب: گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کُرد، عباس ولی و دیگران، ترجمه مراد روحی. تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۸٫
Essays on the Origins of Kurdish Nationalism, edited by ABBAS VALI. Costa Mesa, CA: Mazda Publishers, 2003.
[۲].Essays on the Origins of Kurdish Nationalism by ABBAS VALI. Review by: Michael M. Gunter. Review of Middle East Studies, Volume 38, 2 December 2004, pp. 247-249. DOI: https://doi.org/10.1017/S0026318400047167
[۳]. صفحات مورد اشاره منطبق با نسخه انگلیسی زبان کتاب است.
هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.