جایزه ادبی جلال آلاحمد میتواند در موقعیت حل کردن مسائل فرهنگ، هویت و اندیشه قرار گیرد
داور ادوار جایزه ادبی جلال آلاحمد گفت: اگر جایزه ادبی جلال آلاحمد نگاه واقعا پژوهشگرایانهای به ادبیات داشته باشد، میتواند در موقعیت حل کردن مسائل فرهنگ، هویت، اندیشه و حل کردن چالشهای نسلها قرار گیرد و مسائل درونی جامعه ایران را حل کند.
حمیدرضا شعیری؛ نظریهپرداز حوزه فرهنگ و از داوران ادوار جایزه ادبی جلال آلاحمد به روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: جایزه ادبی جلال آلاحمد میتواند به ما کمک کند تا مسیر اندیشه را متمرکز و از پراکندگی بیش از حد به یکپارچگی نزدیک کنیم. همچنین این جایزه میتواند اندیشه را جهتدار کند. یعنی به مرور زمان، آثار در راستای یک اندیشه و تفکر متمرکز به بخشهای جایزه فرستاده میشوند و این یعنی یک منطق پژوهشی در آن برای ما وجود دارد.
وی افزود: همچنین آثار در طول زمان باید به سمت توسعه کیفی بروند، چرا که در معرض داوری قرار میگیرند و چون داوری میشوند و نقاط قوت و ضعف آثار مشخص میشود، نویسندگان بعدی در ادامه تلاش خواهند کرد تا به فکر توسعه کیفی آثار خودشان باشند. بنابراین توسعه فرهنگ، اندیشه و علم از فوایدیست که جایزه ادبی جلال آلاحمد میتواند داشته باشد.
شعیری ادامه داد: من در دورههایی از این جایزه در شورای ارزیابی حضور داشتم. در آن دوران ما به نکاتی رسیدیم که میتوانم آن را به طور خلاصه بگویم. نکات در این باب بودند که ما چه ملاکهایی داشتیم و بر اساس آنها چگونه نظام ارزیابی را در مورد آثار ارائه شده پیش بردیم؟ ملاکهای ما به تعمیم پذیری نهفته در آثار بازمیگشت. تعمیم پذیری یعنی اینکه آیا آثار توانستهاند به الگوهایی برسند که بر مبنای آنها بتواند اندیشه بهتر فکر کردن یا اندیشه بهتر نوشتن یا اندیشه توسعه فرهنگ را ملاک قرار بدهند و در ادامه گسترش آن را در نظر داشته باشند؟ این گسترش و تعمیم را به این دلیل بحث میکنم که ما از جامعه به دانشگاه و از دانشگاه به جامعه حرکت کردیم؛ یعنی هم ملاکمان کارهای دانشگاهی بود و هم پژوهشهایی که خارج از دانشگاه شکل گرفتند و این همان تعمیم است. یعنی ما تلاشمان این بود که گستره اجتماعی، فرهنگی و علمی که میشود بستر دانشگاهی با نگاهی علمی و اندیشهای را با بستر جامعه و نگاه علمی و فرهنگی به این بستر، نزدیک کنیم.
داوران جایزه ادبی جلال آلاحمد و تعامل بین دانشگاه و جامعه
داور ادوار جایزه ادبی جلال آلاحمد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که داوران جایزه جلال آلاحمد تلاش کردند تا رابطه و تعامل بین دانشگاه و جامعه را برقرار کنند، گفت: این را که ما چقدر در این زمینه موفق بودیم، مخاطبان داوریها میتوانند مورد ارزیابی قرار بدهند و کلا امری است که در طول زمان مشخص خواهد شد. نکته بعدی بحث تجدیدپذیری است. یعنی نگاه ما این بود که آثاری که به این جایزه ارائه میشوند، چگونه میتوانند سکان فرهنگ را منتقل کنند یا چگونه میتوانند در انتقال سکان فرهنگ به دیگران نقش داشته باشند. ما همیشه میگوییم آثار فرهنگی سکان راندن کشتی فرهنگ را تحویل میگیرند و آن را تحت مدیریت خودشان قرار میدهند و سپس با گذر زمان آن را به نسلهای بعدی منتقل میکنند. دغدغه ما این بود که آثار راه یافته به جایزه ادبی جلال آلاحمد تا چه میزان این قابلیت را دارند و چگونه میتوانند سکان فرهنگی را آن گونه که دریافت کردند، در انتقالش مفید باشند. اگر اهمیت این انتقال مورد نظر قرار گیرد، آنگاه تجدیدپذیری ممکن شده است.
شعیری درباره دیگر ویژگیهای داوریهای خود در جایزه ادبی جلال آلاحمد، اشاره کرد: «ترمیم پذیری» نیز از نکات مورد توجه من و سایر داوران همکار من در ادواری از جایزه ادبی جلال آلاحمد بود. ما میدانیم که جوامع درون بافت و ساختار خودشان با مشکلات و مسائلی از جمله مسائل فرهنگی، مسائل جوانان، مسائل زنان و مردان، مسائل آموزشی و پژوهشی، مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی و… روبهرو هستند و ادبیات یا نوشتار امروز به ویژه در بحثها و بخشهایی مثل مستندسازی یا مستندنگاری، روایت پردازی و گفتمان تلاش میکند تا بتواند واقعیتهایی از جامعه را انعکاس بدهد. اصلا روایت انعکاس جامعه، انعکاس رنجهای جامعه و خوشیهای جامعه است. مستندنگاری قرار است که آنچه را که در بافتار جامعه جاریست، دریافت کند و واقعیتهای درون جامعه را حالا چه این واقعیتها مربوط به گذشته دورتر و چه مربوط به گذشته نزدیکتر و چه مربوط به زمان حال باشد، درون بستر اندیشه قرار بدهد و منتقل کند به نسلها. حالا این روند زمانی فایده دارد که بتواند ترمیم دهد آنچه را که در درون جامعه به آن نقصان، خلل و یا اختلال هویتی میگویند.
این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس مسئله «هویت» را یکی از مسائل همیشه مورد آسیب در جوامع خواند و ادامه داد: سوال این است که آیا مستند نگاری، روایت پردازی و نقد ادبی توانستهاند این دردها را آلام و تسکین دهند؟ یا اینکه آیا توانستهاند مسکنی برای این دردها باشند؟ بحث هیات داوران دورههایی که من هم در آن حضور داشتم این بود که آیا آثار پذیرفته شده در جایزه ادبی جلال آلاحمد توانستهاند این تسکین را ایجاد کنند؟ به اعتقاد ما، اگر این کار را کردهاند، پس در مسیر تمرین پذیری بودهاند.
جایزه جلال و درمان هویتهای زخمی
مترجم کتاب «نقصان معنا» اثر آلژیرداس ژولین گرمس اضافه کرد: نکته بعدی از ویژگیها مولفه «برگشت پذیری» است. منظورم از «برگشت پذیری» که ما هیات داوران دورههای مختلفی از جایزه ادبی جلال آلاحمد مدنظرمان بود، این است که آثار انعکاس صدای جامعه یا انعکاس صدای بخشهایی از جامعه باشند. اینکه اثر ادبی یا کتاب حوزه نقد ادبی توانسته صدای جامعه یا صدای نسلها باشد؟ در حوزههای مستندنگاری، روایت پردازی و نقد ادبی به این مورد خیلی توجه داشتیم. مسئله دیگر مدنظر ما «هویت» بود. ما دقت میکردیم تا متوجه شویم که آثار دریافتی آیا در مسیر هویتسازی بودهاند یا خیر؟ به هر حال چه رمانها، چه آثار ادبی دیگر و چه نقد ادبی و مستندسازی، از هر زاویهای که به آنها بپردازیم باید بتوانند یا هویتسازی کنند و یا اینکه هویتهای مجروح و زخمی را درمان کنند. یعنی ما دو مسیر داریم یکی هویتسازی و تولید هویت در آثار ادبی است و دیگری درمان هویتهای زخمی و بر این اساس یکی از مسائل مورد توجه ما مفید بودن آثار در روند این دو مسیر بود.
شعیری دیگر مولفه مهم در داوریهای خود در جایزه ادبی جلال آلاحمد را به این شرح بیان کرد: آخرین نکته مدنظر ما مسئله فرهنگ و اندیشه بود. ما آثار را از نظر نوآوری بررسی و بحث میکردیم که این آثار چگونه توانستهاند مخاطب را به سمت خلاقیت و نوآوری هدایت کنند؛ اما چرا این نکته اهمیت دارد؟ برای اینکه اگر قرار باشد، آثار در طول زمان یا در طول سال یکدیگر را تکرار کنند و در واقع به نوعی شبیه هم باشند، آنوقت داوران درگیر این بحث میشوند که چگونه باید این آثار را ارزیابی کرد یا چگونه در ارزیابی خودمان آنها را انتخاب کنیم؟ پس یکی از مشکلات اصلی که با آن مواجه بودیم، بحث نوآوری بود. ما به این نگاه میکردیم که در پایان بحث درباره همه ویژگیها، اگر آثار همه مباحث قبلی را دارا باشند، حالا نوآوری و یا خلاقیتشان چگونه است؟ این نوآوری به ما نشان میدهد که چگونه این آثار از آثار قبلی یا آثار مشابه متمایز شدهاند؟ و این تمایز میشود یک نقطه نگاه برای تصمیم گیری نهایی ما.
جایزه جلال و جلوگیری از هرز رفتن سرمایههای مادی و معنوی فرهنگ معاصر ایران
نویسنده کتاب «نشانه – معناشناسی دیداری» در بخش دیگری از این گفتوگو به ویژگی توسعهبخشی جوایز ادبی پرداخت و ادامه داد: بحث دیگر این است که ما تیم داوران آن دورهها در جایزه ادبی جلال آلاحمد، به چه فکر میکردیم؟ چه تجربهای را از سر گذراندیم و این تجربه چگونه به ما یاری میکرد که بتوانیم اهداف اصلیمان در جایزه جلال را توسعه بدهیم و رنگ تحقق به آنها ببخشیم. ما اهدافی داشتیم که همه آنها به نظرم تحقق پیدا نکردند. درباره چرایی آن نخست باید به جایگاه جایزه ادبی جلال در جامعه ایران اشاره کنم. نمیتوان جایگاه جایزه جلال را نسبت به همه جوایز ادبی دیگر بررسی کرد و به آن نمره داد. بحث اصلا نمره دادن و کمیت گذاری نیست. بحث این است که اصلا خود جایزه چیست؟
وی افزود: جایزه نماد است. جایزه خود به خود فقط بحث ارزشگذاری کمی ندارد که ما جوایز را اهدا کنیم و بگوییم که حال یک جایزه ادبی داریم. جایزه هدفش رونق دادن، توسعه بخشیدن و گسترش فرهنگ، علم، اندیشه، ادبیات و نقد ادبی است. آنچه را که ما به دنبالش بودیم و هدف گذاری کردیم برای جایزه جلال به عنوان یک جایگاه، جلوگیری از هرز رفتن سرمایههای معنوی و حتی مادی بوده است. آثار زیادی که هر سال به صورت کتاب روانه بازار اندیشه میشود، برای جامعه هزینه دارد و این هزینهها بویژه در حوزه کاغذ هم مادی و هم معنویاش بسیارند، چرا که برای تولید کاغذ سرمایه چند نسل را مورد استفاده قرار میدهیم. حالا اگر این سرمایه هرز برود و نتواند به اندازه کافی روی جامعه اثرگذار باشد، ما این سوال را مطرح میکنیم که این آثار چه فایدهای برای جامعه دارند؟
شعیری در ادامه با اشاره به این نکته که به عنوان داور جایزه ادبی جلال آلاحمد هدفش این بود که به دنبال میزان و نوع اثرگذاری کتابهای حاضر در این جایزه باشد، گفت: اگر قرار است این کتابها اثرآفرین باشند، باید این اثرآفرینی در حوزههای اندیشه، فرهنگ، علم و روابط بین انسانها باشد و باعث شود تا روابط بین انسانها بهبود یابد، چرا که یکی از کارهای مهم ادبیات در همین نکته نهفته است. بنابراین آثار باید کنش آفرین باشند و تولید کنشهای اجتماعی و فرهنگی کنند. اینجا سوال این است که حال آیا در جایگاهی که ما برای آثار قائل بودیم این اتفاق افتاده است یا خیر؟ نمیتوانم بگویم که این اتفاق صددرصد رخ داده و محقق شده است، ولی میتوانم بگویم که هرچه ما جلوتر میرویم، نحوه اندیشه و تفکری که در آثار مشاهده میشود این است که در بستر یا درون حرکت خودشان، خودشان را بازآفرینی کردهاند.
نویسنده کتاب «نشانه – معناشناسی ادبیات» ادامه داد: ما متوجه این نکته مهم شدیم که آثار به مرور زمان به دلیل آنکه در معرض مقایسه قرار میگیرند، در این روند توانستهاند خودشان را بازیابی و بنابراین متمایز از آثار قبلی کنند، چرا که نویسندگان میدانند که در بستر مقایسه و در بستر رقابت قرار میگیرند. این نوع نگاه – یعنی نگاهی که آثار خودشان را پیدا و بازیابی کنند و در معرض نوآوری قرار بدهند – در جایزه ادبی جلال آلاحمد به مرور اتفاق افتاد و به نظر من اکنون نیز در حال رشد و توسعه است.
جایزه جلال و حل چالشهای نسلها
نویسنده کتاب «تجزیه و تحلیل نشانه – معناشناختی گفتمان» در بخش دیگری از این گفتوگو به ارزشهایی که جایزه ادبی جلال آلاحمد میتواند پیش ببرد، اشاره کرد و ادامه داد: در یک جمع بندی میتوانم بگویم که اگر جایزه ادبی جلال آلاحمد، خوب در مسیر خودش پیش برود و اگر نگاه واقعا پژوهشگرایانهای به ادبیات داشته باشد، میتواند در موقعیت حل کردن مسائل فرهنگ، هویت، اندیشه و حل کردن چالشهای نسلها قرار گیرد و مسائل درونی جامعه ایران را حل کند. با تمام این اوصاف، هنوز هم در حرکتهای بینالمللی در حوزه ادبیات جای کار داریم.
وی اضافه کرد: یکی از نقدهای من این است که در مسیر بینالمللی شدن هنوز ضعف داریم و کار شایستهای انجام ندادهایم. حتی هنوز نتوانستهایم قدمهای خوبی را برداریم. بنابراین باید در این مسیر کار کنیم. یکی از نقدهای من به جایزه جلال این است که هنوز ما یک دستهبندی خوب و کاملی از آثار نداریم و طبق دستهبندی موجود آثار را دریافت میکنیم و این دستهبندی محدود است. به نظرم باید درون ادبیات، مستندنگاری و نقد ادبی دسته بندیهای بهتر و بیشتری داشته باشیم و این باعث میشود تا آثار هدفمندتر به دبیرخانه این جایزه برسند. در حوزه مستندنگاری آثار یا کم ربطند یا زیاد ربط دارند. ما در حوزه ادبیات داستانی باید بتوانیم رمان را از داستان بلند و داستان بلند را از داستان کوتاه جدا کنیم. در بحث نقد ادبی نیز باید بتوانیم نقدهای متفاوت را با نگرشهای متفاوت دسته بندی کنیم. این دستهبندی باعث میشود تا دقت بیشتری به وجود آمده و بجز هدفمندی در رسیدن آثار به دبیرخانه، داوران و شورای ارزیابی نیز کارشان راحتتر و دقیقتر خواهد شد.
ویدیویی از این گفتوگو را اینجا ببینید.
برای مطالعه دیگر مطالب پرونده ویژه هفدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد اینجا را کلیک کنید.