خانه / معرفی و نقد / نگاهی بە رمان حصار و سگهای پدرم اثر شیرزاد حسن

نگاهی بە رمان حصار و سگهای پدرم اثر شیرزاد حسن

شناسنامە کتاب: حصار سگهای پدرم، شیرزاد حسن، ترجمەی مریوان حلبچەای، نشر چشمە ۱۳۹۷

 ?نگاهی بە رمان “حصار و سگهای پدرم” بە بهانە بازنشر ترجمە فارسی اثر پس از ۱۳ سال

سروش فتحی

?رمان حصار و سگ‌های پدرم اثر شیرزاد حسن، یکی از بزرگ‌ترین داستان‌نویسان کُرد است که به عقیده بسیاری از منتقدان نقطه عطفی در ادبیات کُردی است. شیرزاد حسن در سال ۱۹۵۰ در شهر اربیل یکی از شهرهای بزرگ کردستان عراق متولد شد. نقش پدر در این رمان بسیار پررنگ است و نویسنده در آن شخصیت پدر خودش را  که پلیسی سنگ‌دل و تندخو بود منعکس کرده است.

?شیرزاد حسن در ابتدای کتاب چنین نوشته است:

تقدیم به روح پدرم، به حصار کوچکش؛ به بچه‌هایم که امیدوارم هنگامی که بزرگ شدند، در حصار هیچ‌کس زندگی نکنند؛ حتا اگر حصار خودم باشد.

?درباره کتاب حصار و سگ‌های پدرم در مقدمه کتاب آمده است:

?شیرزاد حسن در این رمان با روایت توتم و تابو به اصول پدرسالاری از دیدگاه فروید می‌پردازد. پدرکشی تم اصلی این رمان است. در حصار و سگ‌های پدرم روح پدر بر سر شخصیت‌های داستان چنان سنگینی می‌کند که حتا پس از کشته شدنش حضور او را همچنان احساس می‌کنند. از نظر شیرزاد حسن پدر نشانه‌ی کابوس بزرگ قدرت است که همچون سایه‌ای از او جدا نمی‌شود؛ قدرتی که خشونت پدر را نشان می‌دهد. موضوع بسیاری از داستان‌های او کشتن و جامعه‌ی اِروس‌کُش است. در بسیاری از داستان‌های او روایت زندگی آدم‌های درمانده و ذلیل و تنهای جامعه‌ی کُرد، به‌ویژه بیوه‌زنان و پیردختران و پسرانِ ناامید اما عاشق دیده می‌شود.

?خلاصه کتاب حصار و سگ‌های پدرم

?این رمان درباره یک خانواده بسیار بزرگ و پرجمعیت است که توسط پدر خانواده اداره می‌شود و او همه افراد خانواده را در خانه حبس کرده است و به دور خانه نیز یک حصار کشیده است. حصاری که در قسمتی از کتاب چنین توصیف می‌شود: «زندان دختران و پسرانش، طویله‌ی اسب و استرهایش، قفس بلبل‌هایش، لانه و آشیانه‌ی سگ و گربه، خرگوش و کبوترهایش، اولین و آخرین منزلگاه زنانش.» کسی حق خارج از این حصار را ندارد و همه باید در داخل خانه به وظایف خود عمل کنند. افراد خانواده باید به طور کامل در خدمت پدر و حیوانات خانه باشند و مو به مو دستورات پدر را اجرا کنند.

?قدرت پدر خانواده بسیار برای او مهم است و هیچ‌کسی جرات ندارد که آن را زیر سوال ببرد. سرپیچی از دستورات او و یا انجام دادن کاری که بر خلاف میل او باشد عواقب بسیار جدی در پی خواهد داشت. خشم پدر در حدی است که حتی حیوانات حصار را هم می‌ترساند و با پرندگان کاری می‌کند که پرواز را فراموش کنند؛ در حدی که اگر در قفس آن‌ها را نیز باز کنید پرواز نخواهند کرد.

?در مقابل این وضعیت وحشتناک، اعضای خانواده باید سپاسگزار پدر نیز باشند. پدر بر سر آن‌ها منت می‌گذارد و کارهای خود را چنین توصیف می‌کند:

?اگر من نبودم این حصار از خیلی پیش‌تر بر سرِ شما ویران شده بود. هنوز مانده تا دنیا را بشناسید… باید بزرگ‌تر شوید تا بفهمید من چه‌قدر شما را دوست داشته‌ام و همه‌ی تُف و فحش‌هایم چه حکمتی داشته است. تا نمیرم قدرم را نمی‌دانید و گذشته از این، من پدرتان هستم. فقط من هستم که می‌دانم خیر و صلاح شما در چیست. بنده حق ندارد از خدای خودش سوال کند که چرا گرسنه و تشنه‌اش می‌گذارد، چرا سیلاب و آتشفشان و توفان و گردباد برایش می‌فرستد… و چرا این‌جا سرماست و آن‌جا گرما… بچه هم همین‌طور… حق ندارد از دستور پدرش سرپیچی کند، پسر و دخترِ من آن‌گاه نزد من شیرین و دوست‌داشتنی‌اند که به اوامر من گوش بسپرند. کتاب‌های مقدس هم همین را می‌فرمایند… می‌دانید که چرا کوچولوها را بیشتر دوست دارم؟ می‌بینم حتا در غذا خوردن و لباس پوشیدن و سرفه کردن درست حرکت‌های مرا تقلید می‌کنند. من چنینم و سایه‌ی خودم را دوست دارم! (حصار و سگ‌های پدرم – صفحه ۳۴)

?خود کتاب اما، از زبان پسر بزرگ خانواده روایت می‌شود و همان‌طور که خواندید پدرکشی تم اصلی این رمان است. در همان ابتدای رمان پدر خانواده توسط پسری که از سوی همه‌ی افراد خانواده تشویق می‌شود این ستمگر را بکشد و همه را آزاد کند، به قتل می‌رسد. اما نتیجه چه می‌شود؟ کشته شده است اما روح او بر سر شخصیت‌های داستان همچنان سنگینی می‌کند و پسر بزرگ به مرور خاطرات و افکار خود می‌پردازد و در این میان اتفاقات حال را نیز روایت می‌کند.

?رمان حصار و سگ‌های پدرم یکی از تلخ‌ترین و در عین حال مهم‌ترین رمان‌هایی است که نویسنده کُرد، در نقد جامعه کرد و به طور کلی جوامع شرقی نوشته است. از همان جملات آغازین کتاب، مخاطب متوجه می‌شود که با یک کتاب تلخ و تکان‌دهنده روبه‌رو است که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. این کتاب حقیقتا یک رمان خوب است که فضای آن بسیار به فرهنگ و جامعه ایران نیز نزدیک است.

?داستان این کتاب درباره خانواده‌ بزرگی است که توسط پدر زورگو و مستبد اداره می‌شود. کسی که به معنای واقعی کلمه یک دیکتاتور وحشی است و یک نظام توتالیتر در خانه خود ایجاد کرده است. هر سال چندین زن می‌گیرد و وارد خانه‌اش می‌کند. در این خانه محاصره شده هیچ‌کس جرات حرف زدن ندارد، همه پسران و حیوانات اخته شده‌اند، هیچ‌کدام از دخترانش حتی جرات فکر کردن به مردهای دیگر را ندارند، هیچ‌کس اهالی خانه را نمی‌بیند و کسی نمی‌تواند بیرون برود، حتی وقتی یکی از دخترانش شب‌هنگام ماه را تماشا می‌کرد و از زیبایی آن لذت می‌برد برای همیشه محکوم شد که در زیرزمین زندانی شود. چرا که پدر خانواده درباره ماه افکار خاصی داشت:

?ماه مانند نرینه‌ای چشم‌چران است. پدر آفتاب را دوست می‌داشت، خورشید می‌سوزاند و برشته می‌کند و می‌جوشاند، کسی هم نمی‌تواند حتا از دور به چشم‌های خورشید خیره شود. سر را پایین می‌اندازد و چشم‌ها را می‌بندد. بی‌شرفی ماه از آن است که دور از چشم خورشید فرار می‌کند و راز شب‌ها را برملا می‌سازد. (حصار و سگ‌های پدرم – صفحه ۳۱)

?در وصف قدرت پدر خانواده نیز می‌توانید این قسمت از کتاب را در نظر بگیرید. روزی پدر مهمانی داشت که یک بچه شیر برای او آورده بود، بعد از اینکه مهمانش رفت بچه‌شیر را پاره پاره می‌کند و جلو سگ‌هایش می‌اندازد و در جواب سوال پسرش که می‌گوید چرا این کار را کردی می‌گوید: «تنها یک شیر در این حصار جا دارد و آن منم.»

?پس از کشته شدن پدر اتفاقات عجیبی در خانه می‌افتد و سوال‌های زیادی در ذهن خواننده ایجاد می‌شود. از جمله اینکه آیا می‌توان با قتل یک دیکتاتور ذهن‌هایی را که از ترس دیکتاتور لحظه‌ای آرامش ندارند و همه عمر خود را وقف خدمت به دیکتاتور کرده‌اند به آرامش رساند؟

?رمان حصار و سگ‌های پدرم یک کتاب عمیق است و مسائل مهمی در آن مطرح می‌شود که مطالعه آن را به شدت پیشنهاد می‌کنیم.

?در پایان کتاب هم سخنرانی شیرزاد حسن در کنگره نویسندگان جهان در سال ۱۹۹۷ در فنلاند آمده است که به معنای واقعی کلمه خیرکننده و بازهم تلخ است. سخنرانی که عنوان آن «پاسخی نو برای پرسشی کهن» است و در آن از شیرزاد حسن خواسته‌اند به موضوع زبان و شخصیت نویسنده بپردازد. قسمتی از این سخنرانی:

?باید این حقیقت را درک کنیم که زبان در لا‌به‌لای کتاب‌ها زندگی می‌کند. کتاب را به هر زبانی بنویسید آن زبان در متن کتاب حیات دارد، نفس می‌کشد و شکوفا می‌شود. ملت‌ها با کتاب‌های‌شان شناخته می‌شوند و تاریخ گذشته و حال خود را در آن می‌نویسند. اگر کتاب‌هایم را نخوانید، هرگز نخواهید توانست نه خودم و نه ملتم را درک کنید. کتاب‌های هر نویسنده‌ای شما را با ریشه‌ها و ساختار زبانی و فکری او آشنا می‌سازد و هر اندازه با ریشه‌های مشترک آشنا باشید، بیشتر و بیشتر به تصویر واقعی واقعی نویسنده‌ای که خود را در پشت آثارش پنهان کرده است پی خواهید برد. من از طریق نوشته‌های داستایفسکی نه‌تنها خودش، بلکه مردم روسیه را هم شناختم. با خواندن مجموعه آثار هر نویسنده بیشتر با ارزش‌ها، تفکرات، نظرات، احساسات، آرزوها و عکس‌العمل‌های او آشنا می‌شویم. با خواندن آثار نویسندگان هر ملتی، تصویری روشن از زندگی آن ملت برای‌مان به نمایش درمی‌آید. بر این اساس هر فرهنگی ادبیات مکتوب و تولید نوشتاری نداشته باشد، نمی‌تواند با فرهنگ دیگری ارتباط برقرار کند.

❗️ هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.

 

درباره‌ی خانه کتاب کُردی

همچنین ببینید

بیست وششمین جشنواره ی استان کردستان با حضور پررنگ اعضای مراکز استان برگزارشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *