گزارش تکمیلی نشست تخصصی بررسی مسائل و مشکلات رسانههای محلی- نشریات کردستان
” بررسی مسائل و مشکلات رسانههای محلی” چهارمین هماندیشی تخصصی باتاکید بر نشریات استان کردستان روز سه شنبه ۳۰ دی ماه از ساعت ۱۰ الی ۱۱:۳۰ در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد
این نشست که با حضور:-هژیر ا… مرادی ؛ مدیر مسئول روزنامه روژان، فرشاد سلیمی ؛ سردبیر خانه کتاب کردی، هوشیار بابایی ؛ مدیر مسئول هفتهنامه دنگی کوردستان و دکتر گیتا علی آبادی، مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها محورهای زیر مورد بحث و بررسی قرار گرفت
محورهای این نشست عبارت بودند از: اهمیت بومیسازی و هویتبخشی به نشریات محلی
– راهکارهای رسانههای محلی برای نیازسنجی و مخاطبشناسی
– بررسی نقش رسانههای محلی در پوشش اخبار محلی
– آگاهیبخشی و مطالبهگری رسانههای محلی
در ابتدای این نشست ابتدا دکتر گیتا علی آبادی ؛مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها ضمن خوش آمدگویی به میهمانان گرامی اظهار داشت:
همانگونه که مطلعید با توجه برگزاری سلسله نشستهای بررسی مشکلات نشریات محلی، این جلسه به نشریات محلی کردستان اختصاص دارد و سعی ما بر آن است تا با ارتباط با همکارانمان در نقاط مختلف کشور از نیازها و مشکلات نشریات، پایگاههای خبری و … آگاه شویم.
باتوجه به اعلام قبلی از محورهای جلسه بحث را شروع میکنیم. مهمترین مسائلی که در استانها بسیار رایج است بومیسازی و هویتبخشی است. بهخصوص در برخی از استانها با توجه به تنوع قومیتها و مذاهب و تشخصات بومی و هویتی علیرغم وجه اشتراک ایرانیبودن، یک سری مطالبهگریهایی وجود دارد و قصد داریم از موارد مشمول مطالبهگری و میزان موفقیت در این زمینه آگاه شویم و نکات مدنظر نشریات محلی در مخاطبشناسی را عنوان کنیم.با توجه به محور های نشست نشریات استان کردستان در این راستا به چه اصولی روی آوردهاند؟ و از چه ابزاری بهره بردهاند؟ چه اقداماتی جهت مفیدتر بودن باید انجام داد تا رسانههای محلی اعم از مکتوب یا غیرمکتوب، پایگاههای خبری در امر جلب مخاطب، مرجعیت، و اعتماد مخاطب موفقتر عمل کنند؟
پس از سخنان ابتدایی مدیر کل دفتر ،هوشیار بابایی ؛ مدیر مسئول هفتهنامه دنگی کوردستان گفت:ضمن عرض سلام و تشکر از برگزاری نشست جهت طرح مشکلات و مسائل، باید صریح بگویم که من با این دستهبندی محلی و غیرمحلی مشکل دارم و همانطور که فرمودید ایران از تکثر اقوام و مذاهب تشکیل شده است و زیبنده است فایلها را بر اساس این پارامتر دستهبندی کنیم. برای مثال با داشتن مطبوعات و رسانههای کرد به دستهبندی مناطق کردی میرسیم که در کل برعکس آن چیزهایی که متخصصین حوزه ارتباطات و جامعهشناسی میگویند و به اهمیت نشریات محلی تأکید دارند، متأسفانه این حوزه همچنان مغفول مانده و جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده و اعتراف میکنم که بخشی از این نقصان متوجه کارکرد و عملکرد ماست و بخش دیگر به نهادهای دستاندرکار مثل وزارت ارشاد و نهادهای دیگر که تکلیفشان با خودشان و مطبوعات استانها مشخص نیست و نحوه تقویت و حمایتشان آنچنان که باید و شاید در خور توجه نیست. به همین دلیل فکر میکنم فعلاً تا حصول جایگاه واقعی، با این موضوع مشکل دیرینه خواهیم داشت. مطبوعات و رسانههای کردی دارای سنت، پیشینه و تاریخچه خاص خود در کردستان و مناطق کردنشین هستند. برای نمونه قبل از انقلاب مجله ای به نام سروه داریم که از سال ۶۴ به مدت ۲۵ سال چاپ شده و اگر بتوانیم در یک مسیر خطی مطبوعات کردی را بررسی کنیم و با وجود یک سلسله کارها و عملکردها و بر اساس آن سنتها میبایست به پیگیری مطبوعات کردی در یک فایل جدا و متمایز بپردازیم. البته با زبان کردی که زبان مطبوعات ماست و هویت و پیشینه فرهنگی و سیاسی ما، این کار تا حدودی سخت و متمایز میشود. به همین دلیل اگر قرار است بعد از صبغه از سنت حرفی به میان آید، روزنامههایی همچون آبیدر و روزنامههایی که بعداً منتشر شدند از جمله نشریات باکیفیتی بودند که مسئولیت اصحاب مطبوعات کردستان برای نشر مطبوعات جدید را سختتر میکند. در واقع سلیقه، نگاه و هوش و ذائقه مخاطب ما در قیاس با استانهای دیگر بسیار متفاوت خواهد بود چرا که سره را از ناسره تشخیص میدهند. به همین دلیل فایل ویژه رسانههای کردی در کردستان، ضرورت مییابد و از خودمان بیشتر توقع خواهیم داشت. در حال حاضر برخی از نشریات محلی خیلی بالاتر از نشریات سراسری هستند. نشریاتی مثل زریبار، بیروئهز، از نظر تشکیل حلقه فکری و پرونده و کارنامهشان میتوانند همراه اندیشههای پویا باشند. متأسفانه آنطور که باید و شاید رسانههای کردی خوانده نشده و چرا سرنوشت پیش روی نشریات کردی به هر دلیل تعطیل و بسته و به سرنوشت غمانگیز توقف دچار میشوند؟ به همین دلیل تأکید دارم که ما باید بهصورت ویژه و مشخص بر مطبوعات و رسانههای کردی زوم کنیم
در ادامه فرشاد سلیمی ؛ سردبیر خانه کتاب کردی افزود:
با تشکر از صحبتهای جناب آقای بابایی و تأکید بر مباحث مطرح شده ایشان باید بگویم که مسئله اصلی ما از پایه و بنیان، طرح ناکارآمد و ناصواب است. علیرغم ۱۵ سال تجربه در فضای دانشگاهی نهتنها در حوزه رسانهها بلکه در حوزه طرح مباحث علوم انسانی و اجتماعی در ایران با عنوانی بهنام محلی نتوانستم ارتباط برقرار کنم. این مسئله همواره در گام اول این تصور را به ذهن متبادر میکند که ما چه در سطح دانشگاهی و منظر تخصصی و حرفهای و چه در سطح اجتماعی، با زدن این لیبل و برچسب،و با یک نگاه تقلیلگرایانه روبهروهستیم به گونهای که این تصور به ذهن خطور میکند که این مسئله را از حیث اهمیت و ارزش بایسته و شایسته خود ساقط میکند. از این رو با این نقد نیاز به یک مسئله اساسی در این زمینه مطرح میشود و آن بازتعریف این رسانهها و مشکلات و معضلاتشان است که بایستی با نگاه دیگری، با دست به گریبان شدن با تمام مسائلی که از سر گذراندهایم از تکرار آن اشتباهات جلوگیری کنیم و این حوزه را متفاوتتر بنگریم و زاویه دیدمان را نسبت به این مسائل تغییر دهیم. چنانچه آقای بابایی هم اشاره کردند ما نشریاتی را در سطح کردستان و مناطق کردنشین داشتیم که بنا بر تجربیاتم نشریه مثل بیروئهز یا زریبار و … هیچ کم و کسریای از نشریات ملی که مدعی هستند، ندارند. تمام آن کیفیت و یا بالاتر از آن را که در نشریات فرهنگامروز و سیاستنامه میبینیم، در نشریهای مثل بیروئهز هم شاهدیم. و مستحضرید که نشریه بیروئهز و نشریات فعال دیگر در حوزههای کردنشین متحمل چه مسائل و مشکلاتی شدند. مسئله دیگر اگر این جلسه با توجه به عنوان اصلی هماندیشی و بررسی و مسائل و مشکلات نشریات محلی است، باید محورها بر اساس هماندیشی در ارائة راهکار بقا و احیای نشریات باشد نه راهکار ارتقا و رشد. چرا که در حال حاضر مسئله رسانهها بقا و احیاست. بیتعارف باید بگویم به میزان تلفات ناشی از کرونا، یک کرونازدگی هم در حوزه نشریات داشتیم. مطمئناً مطلعید که ۱۶ عنوان نشریه پرسابقه و فعال در چند ماه گذشته در استان کردستان به علت عدم نظم در انتشار لغو مجوز شدند و همه میدانیم که لغو امتیاز و مجوز به دلیل کمکاری و بیعلاقگی دوستان فعال در این زمینه نبوده و شاهد بودیم که دوستان چگونه با چنگ و دندان در حفظ نشریات تلاش میکردند. متأسفانه بهدلیل مسائل مالی و گرفتاریهای اداری و مشکلات متعددی که برای شما هم ناآشنا نیست مجبور به ترک فضا و تن در دادن به این تقدیر ناصواب شدند. امروز خلأ ناشی از عدم حضور این نشریات را به وضوح حس میکنیم. به همین دلیل علاقمند بودم که در محورها به شرایط بقا و امکان احیای نشریات در استان کردستان و استانهای مشابه کمبرخوردار اشاره شود. صحبت در موضوع بومیسازی، هویتبخشی، نیازسنجی مسائلی است که اگر در یک سیکل نیاز آن را تعریف کنیم، مربوط به شرایطی است که ما با نشریاتی فعال، کارآمد و پرتوان در سرپانگهداشتن خود، روبهرو باشیم و بعد میزان تأثیرگذاری آنها را در فضای اجتماعی، فرهنگی ترسیم و تدوین کنیم ولی متاسفانه امروز نشریات بهطور جدی بیشتر با معضل امکان بقا روبهرویند. نشریاتی که هنوز سرپا هستند، ناشی از عرق و علاقه بهعنوان یک فرزند مورد توجه قرار میگیرند. این مسئله بسیار جدی است که مسئولین امر و دستاندرکاران جهت رفع مشکلات راهکار و تدبیر فوری داشته باشند.
دکتر علیآبادی ضمن تایید گفته های مهمانان اظهار داشت:
بسیار سپاسگزارم. متأسفانه مشکلات پس از کرونا در همه عرصهها بسیار تأثیر گذار بود بهخصوص رسانهها، روزنامهها و نشریات را بیشتر دچار آسیب کرد و سعی میکنیم در قسمتهای بعدی به آنها بپردازیم.
هژیر ا… مرادی ؛ مدیر مسئول روزنامه روژان در ادامه افزود:دوستان به مورد ظرفیتهای کردستان و امکانات موجود و روزنامههای تعطیل شده به خوبی اشاره کردند و جناب آقای سلیمی هم مشکلات را بهدرستی عنوان کردند. در تمام دنیا دو نوع نشریه در قیاس با نشریات سراسری بیشتر رو به رشد هستند. یکی نشریات تخصصی به جز نشریات بینالمللی همچون خانه کتاب کردی و دیگری نشریات محلی. نشریات سراسری از بعضی جوانب نمیتوانند بعضی از موضوعات را اطلاعرسانی کنند. برای مثال قطعی آب یک منطقه و مشکلات کوچک سطح شهر ورود نشریات محلی را میطلبد تا نشریات سراسری و وظیفه نشریات محلی است که موج اولیه را ایجاد کنند. متاسفانه دولت در این دوره و دوره قبل اعطای مجوز به نشریات محلی را همچون کارآفرینی و به شرط مشغول به کار شدن ده نفر در نظر گرفته است و در این میان بدون در نظر گرفتن حمایتهای دیگر فقط اعطای مجوز شده و ناتوانی برخی از دوستان در چاپ نشریه آنقدر شرایط را سخت کرده که تمام توان خود را در حفظ حیات نشریه به کار بستهاند. با مقایسه آسیبهای استانهای اصفهان، یزد، شیراز و حتی استانهای شمالی با کردستان، پی به وضعیت وخیم این استان خواهید برد. استانهای یاد شده نهایتا با مشکل آلودگی هوا روبهرو هستند در صورتیکه موضوع کولبری، پوشش چندین کانال معاند تلگرامی و مجازی در استان کردستان، تهدید بزرگی است.
در محافل دوستانه همه به این موضوع باور داریم که هنوز جنگ تحمیلی در منطقه کردستان به پایان نرسیده است و این منطقه درگیر تبعات مشکلات جنگ است.
در مجموع اگر واقعاً قصد بررسی و حمایت دارید، باید گفت که حمایت از نشریات محلی و نواحی مرزی نه تنها هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری است.
در هر صورت حمایت از نشریات محلی به لحاظ اینکه در استان کمبرخوردارتری هستیم و این استان از لحاظ توسعه اقتصادی ضعیف است و فاقد کارخانه و مصادیق رشد اقتصادی است و بیشتر به چند کارگاه کوچک محدود است و وسع مالی پایینی دارد، حمایت در این مناطق امری بسیار ضروری است. اما در استانی چون اصفهان شاید اصلاً نیازی به ورود و حمایت دولت نباشد و آنقدر دست بخش خصوصی و ادارات دولتیشان باز است که می توانند از پس مشکلات خود برآیند. اما متأسفانه در استان ما به هر جا نظر کنید متوجه وضعیت نابسامان خواهید شد. با این حساب نشریهای که در کردستان مجوز میگیرد بیشتر از استان اصفهان احتیاج به مراقبت و حمایت دارد.
دکترعلیآبادی :
هر استانی در کشور با مشکلات خاص خود مواجه است و باید با توجه به مشکلات و شرایط آن منطقه در صدد رفع آنها باشیم.
هوشیار بابایی ؛ مدیر مسئول هفتهنامه دنگی کوردستان :بهتر است از موارد تئوریک بگذریم و موارد عملی را واکاوی کنیم. چرا که شایسته است با توجه به این تریبون مشکلات خاص خبرنگاران و روزنامهنگاران عنوان و از آنها دفاع شود. پس در نظر دارم تا همین جا حوزه تئوریک تمام و فصل و حوزه عملی مطبوعات بیان شود.
همانطور که دوستان فرمودند بحث ما نوع نگاه به مطبوعات و رسانههای کردی است و کلیتش این است که آن نگاه مرکز پیرامونی برداشته شود و در واقع قائل به این مهم باشیم که استان کردستان دارای شاخصها و ویژگیهای خاصی است. اگر بهواقع خواهان هویتبخشی و بومیسازی این استان هستیم، باید رویکرد کدخدامحوری و عقاید کلان را که در نظام سیاسی، فکری کلان کشور رسوخ کرده و معتقد به یک روایت کلان است، برداریم و همانطور که فرمودید با توجه به زندگی در کشوری که از تنوع قومی و مذهبی برخوردار است، باید به نسبت تکثر هویتهای دیگران را محترم شماریم و الزاماً باور داشته باشیم که نهتنها هویتها و قومیتها خطری در انسجام و یکدستی ما ایجاد نمیکنند، بلکه عدم تعلق خاطر آنزمان مطرح میشود که هویت، زبان و فرهنگ و نوع نگاه جهانبینی من بهنسبت دنیا و سیاست دنیا محترم شمرده نشود. در اصل فکر میکنم که تکثر هویت در کشوری چون ایران نوعی فرصت است که باید غنیمت شمرده شود. بحث این است که اگر واقعاً قصد هویتبخشی در حوزه نشریات محلی داریم، ابتدا باید نوع نگاه به مسائل هویتی را عوض کرد و زمانی میتوان به توفیق رسید که وارد گفتمان هویت شویم و این هویت را از دل و جان بپذیریم نه آن که از روی تحمیل آن را بپذیریم که مشخصا جامعه ما را پس خواهد زد. اگر میخواهیم در حوزه نشریات موفق باشیم باید بر اساس خواستهها و نیازهای جامعه گام برداریم، در غیر اینصورت موفق عمل نکردهاریم و همانطور که قبلاً عرض کردم در راه نیل به اهداف فوق باید نشریات ما بهعنوان یک فایل جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و باید در تقسیمات انجام شده رسانههای کردی خاصتر مورد توجه و نظر قرار گیرد. ما قصد نداریم خود را تافته جدابافته بدانیم، اما تاریخچه مطبوعات و قدمت رسانههای کردی نیاز به اهتمام بیشتر دارد. بدین جهت در بحث آماری ۷۳ مجوز نشریه، ۳۲ مجوز پایگاههای خبری و ۱ مورد خبرگزاری خود گواه این موضوع است. جالب است که از ۷۳ نشریه چاپی استان حول و حوش ۲۰ عنوان منتشره ۲۰ عنوان نظم انتشار ندارند و آنهایی که نظم انتشار دارند ۴ صفحهای چاپ میشوند و این موضوع نشان از وضعیت اسفبار تصمیمگیری و سیاستگذاری دارد که نشریات در این وضعیت افراط و تفریط فعالیت میکنند. به گونهای که معاون مطبوعاتی قبلی به هرکس که درخواست نشریه داشت، بدون در نظر گرفتن زیرساختهای استان کردستان مجوز اعطا میکرد ولی در شرایط فعلی نشریات بهصورت فلهای یا در حال تعطیلی هستند یا لغو مجوز میشوند و ما متوجه قرار گرفتن درست این سیاستها نمیشویم. در این شرایط نامطلوب وضعیت نشریات باید در خصوص حوزههای زیربنایی و روبنایی مطبوعات و تقویتشان بیشتر اندیشه شود و به قول آقای سلیمی، در حالحاضر موضوع اصلی بودن و وجود نشریات ماست که در معرض خطر است.و مشکل عدم تفویض اختیار به نشریات استان ما هم از عمده مشکلات مشهود است که باید مد نظر واقع شود. تصور بفرمایید قبلاً دست و بال اختیارات مدیران ارشاد استان ها باز بود ولی در حال حاضر به گونهای است که ایشان هیچ اختیاری در ورود به حوزه یارانه و حمایتهای ارشاد و … را ندارند که سعی میکنم در ادامه بحث به این موضوع بیشتر اشاره کنم.
دکترگیتا علیآبادی:
همانطور که دوستان اشاره کردند بسیاری از استانهای ما به خصوص در بخش نشریات و بخش فرهنگی که در فرهنگسازی و جلب افکار عمومی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مرجعی مؤثرند، با معضل مشکلات اقتصادی حاکم بر کشور مثل تحریم، رکود اقتصادی به علت کرونا دست به گریبانند و متاسفانه عمق مشکلات عدیده تا آنجاست که فقط توان حفظ حیات و بقای نشریه از جمله دغدغههایشان است. حال با توجه به مشکلات باید چه راهکارها و پیشنهادهایی در این مدت اندیشید؟ با توجه به وضعیت رسانه استانتان و اشراف به آن محیط و موقعیت، به جز بحث رسانه که از وظایف ماست، چه پیشنهادهای دیگری میتوانید داشته باشید؟
هوشیار بابایی ؛ مدیر مسئول هفتهنامه دنگی کوردستان :اکثر دوستان در گفتمانهایی که در تلگرام داریم به نداشتن خروجی این نشستهااشاره میکنند و به نبودن گوش شنوا اذعان دارند. حال با این تصورات، امید انتقال این مسائل را به مسئولین امر، از طریق شما داریم.
باید این نکات را در نظر داشت که نشریاتمان در وضعیت بحرانی به سر میبرند. در حال حاضر ما در سامانه ایجاد شده فقط یک عدد هستیم و من فقط با رمز معرفی میشوم و به صورت مکانیکی ارزیابی میشوم. در این میان اگر تفویض اختیار به استانها شود قاعدتاً آنها بیشتر از یک عدد دیده خواهند شد و شاهد فعالیت و تلاشمان خواهیم شد.
در حوزه یارانهها باید زیربناها درست شود که لازمه درستی روبناها، زیربناهاست. برای مثال اگر من یک فیلمساز مطرح باشم و مکانی برای اکران فیلمم وجود نداشته باشد، ره به مقصد نخواهم برد. حال با توجه به این مثال باید گفت که فقدان زیرساختهای رسانهای در همه جا ملموس است از دفترهای مطبوعاتی که نمودی از دکه مطبوعاتی ندارند تا توزیع و … بسیار مشکل دارند. آنچه که باید جهت حمایت از نشریات به مرکز منتقل شود، نظرات و پیشنهادات استان است. ولی در حال حاضر اینگونه نیست. مجموعه یارانهای که به سه یا چهار نشریه کردستان تعلق گرفته به اندازه یک نشریه محلی استان همجوار نیست. استانی که همه از آن بسیار متوقعاند و سرآمد رسانهها است چرا باید با این وضعیت مواجه باشد؟ محدودیت منابع اقتصادی باعث شده که حتی یک کارخانه نداشته باشیم. مدیریت رسانه و مدیریت اقتصاد باید به گونهای باشد که به ساماندهی مشکلات اعم از رسانهای و غیررسانهای منجر شود. اگر تمام تئوریهای دنیا را هم بخوانیم کاربردی نخواهد داشت. چرا که هیچ چیز سر جای خود نیست. تئوریهای اقتصادی و رسانهای با این شرایط جوابگوی مشکلات نخواهد بود. متأسفانه رانت اقتصادی که کل جامعه به آن مبتلاست مانع از سراپا ماندن رسانههای مستقل میشود. این استان در شرایطی قرار گرفته که عدم توسعه اقتصادی، سیاسی، فقدان توسعه رسانهای را به باور آورده است و با وجود نیروهای متبحر مطبوعاتی بهخصوص در مطبوعات کردزبان و پرورش نیروهای متخصص خبرنگاری و روزنامهنگاری، متأسفانه فقدان بستر متناسب جهت فعالیت آنها، ما را با کوچ انسانی روزنامهنگاران این استان مواجه کرده است.
وابستگی مالی بسیار مشهودمطبوعات،تا آنجاست که قدرت بیان و کلمات جهت تنویر افکار و انعکاس اخبار را تحتالشعاع قرارداده و توان انتخاب راحت را از بین میبرد ونهایتاً بایکوت میشوند و اجازه فعالیت از آنها سلب میشود.
فرشاد سلیمی ؛ سردبیر خانه کتاب کردی :جهت ناگفتهنماندن محورهای از قبل عنوان شده بحث، علیرغم تعریف محورها به گونه دیگر قائل بودم، ولی در مورد محور اول بحث که همان هویتبخشی نشریات محلی است، باید به این نکته اشاره کنم که اگر واقعاً قصد هویتبخشی در این زمینه داریم، بایستی به بازتعریف موضوع بپردازیم و بدانیم که نشریات کردی نهتنها نشریات استانی، منطقهای از بعد داخلی در مناطق غرب و شمال غرب را شامل میشوند بلکه نشریات ملی و فراملی هم هستند به گونهای که بخشی از مخاطبانشان را در فراتر از مرزهای ایران بهدرست آوردهاند. و این مهم هم شامل مخاطبان و هم نویسندگان فعال نیز میشود. پس با توجه به این شرایط باید در تعریف هویت نشریات کردی بهعنوان بخشی از نشریات محلی در ایران تجدیدنظر شود. اگر میخواهیم سیاستگذاری معطوف به دستاورد داشته باشیم، باید این مسئله را در نظر بگیریم. با توجه به امکاناتی که در فضای مجازی برای نشر و توزیع نشریات و آثار رسانهای فراهم شده در بخش وسیعی از کشورهای منطقه کردنشین و حتی فراتر از مرزهای منطقهای در خاورمیانه و کشورهای اروپایی شاهد مخاطب و نویسنده هستیم. یعنی اگر شما یک تیم تحلیلی جهت تحلیل محتوای نشریات داشته باشید، متوجه آثار مؤلفینی که در خارج از کشور در این نشریات قلم میزنند را به وضوح خواهید دید که این نکته باید در بازتعریف هویت نشریات کردی بهعنوان محور اول این نشست در نظر گرفته شود. پس ما با نشریات محلی محدود به بخشی از کشور روبهرو نیستیم. با نشریاتی مواجهیم که در سطح بینالمللی فعالیت میکنند و این نکته از منظر سیاستگذاری بهخصوص در حوزه دیپلماسی عمومی فرصت کمی برای حضور مؤثر سیاستگذاران در فضای اشباعشده جهان رسانهای امروز نیست. این فرصت بینظیر باید در نظر گرفته شود وگرنه تاوانها و هزینههای گزافی خواهد داشت. بر کسی پوشیده نیست که فقدان حضور نشریات در فضای امروز با ویژگی رشد سریع و بیمهابا و گسترده شبکههای اجتماعی، میدان را برای چه نشریات و جریانات رسانهای خواهد گشود. باید در مورد این موارد جدیتر اندیشید و در سطح بازاندیشی مبانی سیاستگذاری رسانهای در حوزه رسانههای محلی، قومی تجدید نظر کرد.
در مورد بحث دوم مطرح شده و سخنان جناب آقای بابایی در این زمینه، باید گفت آسیبشناسی وضعیت بحرانی کنونی و راهکار برونرفت از آن با توجه به عدم استقلال کافی رسانهها که مهمترین آن استقلال مالی است به این نتیجه میرسیم که این مسئله ناشی از بحث عدم توسعهیافتگی، کمبرخورداری یا عدم برخورداری از آن سطح امکانات و توانایی است که در کشور ما وجود دارد ولی در استان کردستان و استانهای همجوار و مناطق کردنشین بهطور خاص تبدیل به معضل و مسئله شده است. باید در موقعیتی قرار گرفت که توان آسیبشناسی و بهدنبال آن ارائه راهکار برای خروج از این وضعیت لحاظ شود. متأسفانه در حال احتضار نمیتوان در راه توانمندی قدم برداشت. نشریات محتضر ما توانایی زنده ماندن از این ماه به آن ماه را دارند و وقتی از چاپخانه بیرون میآیند نفس راحتی میکشند.
یکی از مسائلی که آقای بابایی به آن اشاره کردند بحث یارانههاست که دورهای استان کردستان بهعنوان استان کمبرخوردار امتیازات ویژهای داشت که متأسفانه با توجه به مسائل بودجه و بحران اقتصادی کشور حذف شد. مسئله دیگر بخش درآمدهای حوزه آگهی و رپرتاژ آگهی است که بهطور خاص در انحصار رسانههای سراسری است. با توجه به تعریفهای حقوقی و قانونی و آنچه که امروز عرف رسانهای حاکم در کشور است شامل رسانههای سراسری میشود و از این حیث رسانههای محلی و استانی سهمی ندارند. در حالی که همین میزان کم درآمد از آگهی، روزنامه امید کوچکی برای رسانههاست.
مسئله دیگر، این است که همواره فکر میکردیم اهالی فرهنگ نباید چشمداشت مالی داشته باشند و این ذهنیت غالب جامعه بهخصوص جوامع کردنشین است. برای مثال اگر یکی از اهالی رسانه ماشین فاخری داشته باشد به چشم اختلاسگر دیده میشود. متاسفانه حاکمیت این ذهنیت با امکان بقا و توانمند شدن در شرایط فعلی ناسازگار است. و باید راهکاری اندیشیده شود که توانمندسازی مسئولین، متولیان حوزه رسانههای محلی را از این قضاوتها مصون دارد. متاسفانه ذهنیت اقتصادی و تولید پشتوانه مالی در حوزه رسانه محلی بسیار ضعیف است ولی در رسانههای مرکز تا حدودی قادر به استفاده از این فرصت هستند. در این راستا کاری که نهادهای متولی میتوانند انجام دهند، این است کنه دورهها و کارگاهایی در این زمینه برگزار کنند و برای رسانههای محلی با توجه به ظرفیتهای ناچیز و اندک محلی امکانی فراهم کنند تا چشممان به دست اداره فرهنگ و ارشاد و یارانهها نباشد و راهی جهت سرپا نگهداشتن نشریات محلی یافته شود. این مسئله جدی با کلاسها، دورهها و کارگاههای عملی و کاربردی ولو اندک، امکانپذیر است.
مسئله دیگری که همواره با آن روبهروییم، نگاه مسبوق امنیت بر نشریات چاپی است که در حال حاضر هم امتداد دارد، بهطوری که رسانه چاپی که ملموس و در دست گرفته میشود و در کتابخانه قابل نگهداری است، مورد برخورد جدیتری در حوزه رسانه و مطبوعات و نشریات قرار خواهد گرفت ولی متأسفانه نگاه ما بر رسانههای برخط و آنلاین تبعیضی است در حالیکه این رسانهها هم مانند بقیه رسانهها نیاز به خبرنگار، سر دبیر، تنظیمگر، تدوینگر و گرافیست دارند و تمام آنچه که نشریات چاپی نیاز دارند به جز چاپ و کاغذ، رسانههای آنلاین هم نیاز دارند و این مسئلهای است که باید بر آن تجدیدنظر شود. رسانههای آنلاین و برخط هم به میزان کمتری متحمل هزینه و مسائل اینچنینی هستند و این مورد را هم باید در برنامهریزیها گنجاند.
دکتر علیآبادی:
همانطور که اشاره فرمودید نشریات در هر زمینهای به یک زیرساخت نیاز دارند که باید روزنامههای آنلاین، سایتها و پایگاههای خبری برای انعکاس بهتر اطلاعات از این زیرساختها بهره ببرند.
هژیر ا… مرادی ؛ مدیر مسئول روزنامه روژان :راهکار اول این است که وزارت ارشاد مجوز نشریه را به جای یک شخص به یک تیم بدهد. یکی از دوستان مطبوعاتی میگفت: من ارتش یکنفرهام چراکه هم مدیرمسئول، هم صاحتبامتیاز، هم سردبیر، هم شورای نویسندگان، هم نویسنده سخن روز هر ماه بود و نشریه را با دست خود توزیع میکرد و صفحهآرا هم نداشت. باید بررسی کرد اصلاً در استان کردستان چندنفر صفحهآرا داریم. مجوز به کسی داده شود که حداقل صفحهآرا داشته باشد. نکته بعدی ارزیابی کیفی را که وزارت ارشاد از نشریات دارد چگونه است؟ وقتی بعضی از نشریات دوزبانه فارسی، کردی است از مترجم زبان کردی بهره برده میشود؟ برای بعضی از مطالب به دلیل متفاوت بودن گویشها نیاز مبرم به مترجم کردی، حروفنگار زبان کردی و نویسنده کردی است و به همین دلیل در ارزیابی کیفی که در ارشاد انجام میشود نیاز به کارشناس نشریه دوزبانه است و جدای آن ما را با جامجم، همشهری، کیهان و اطلاعات در یک ترازو نگذارید. همشهری چند نفر نیرو در کشور دارد و روزنامه استان کردستان چند نفر؟
نکته بعدی پیرامون ارزیابی کیفی است که باید بهصورت مجزا و در مقایسه با نشریهای همجنس خودمان باشد نه همشهری و اصفهان و … برای مثال ارزیابی کیفی نشریه من در مقایسه با همشهری ۴۰ به ۹۰ درصد میشود در حالی که قیاس همشهری و نشریه من درست نیست.
نکته بعدی نظم در انتشار است. ما بهعنوان تنها روزنامه استان کردستان تا به حال توانستیم در بهترین حالت ۵ شماره در هفته چاپ کنیم و در بدترین حالت دو شماره یا یک شماره در هفته. دلیلش را خودتان میدانید که چاپ یک شماره چهار صفحهای روزنامه بیش از ۹۰۰۰ تومان هزینه دارد و این احتساب شامل چاپ و صفحهآرایی و فارغ از هزینههای دفتر و خبرنگار است که در جمع شاید ۱۱۰۰۰ تومان شود، در حالی که فروش ما ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ تومان است. نکته بعدی علت عدم چاپ ۶ شماره در هفته این است که پول چاپ یک شماره روزنامه با حداقل تیراژ ۱۲۰۰۰۰ تومان است که ۶ تا ۱۲۰۰۰۰ تومان حدود ۷۰۰۰۰۰۰ تومان در هفته هزینه دارد. یک ماهنامه در کل سال ۱۲ شماره چاپ میکند در صورتیکه من در دو هفته ۱۲ شماره را چاپ میکنم بعد در ارزیابیها نظم در انتشار ماهنامه ۱۰۰ درصد و روزنامه من ۳۰ درصد میشود و یارانه به ماهنامه تعلق میگیرد نه به روزنامه من. ما در دو هفته، کار یکسال ماهنامه را انجام میدهیم. با این شرایط یکی از دلایل عدم چاپ ۶ شماره در هفته، هزینه ۷۰۰۰۰۰۰ تومانی چاپ بدون احتساب هزینه حقوق کارمندان، کرایه دفتر و …
اداره کل ارشاد به توزیع آگهی میپردازد، بهگونهای که باید هر روز ۱۲۰۰۰۰۰ تومان به من آگهی بدهد که نیست. در استانی همچون کردستان که از نظر بنیه اقتصادی ضعیف است و نمیتواند متحمل هزینه آگهی جهت معرفی تولیداتش شود، آگهیای وجود نخواهد داشت. در این شرایط ما در فشار دو لبه قیچی قرار داریم چرا که از طرفی آگهی نداریم و از طرف دیگر به تنهایی از پس هزینه چاپ روزانه برنمیآییم. در نتیجه با کاهش نظم انتشار و عدم تعلق یارانه مواجه میشویم.
نکته آخر، وجود کارشناسان مجرب در حوزه ارشاد بسیار ضروری است. آشنایی کارشناسان با زبان کردی بر ارزیابی نشریات دوزبانه و صرف زمان کافی جهت بررسی دقیق و بدون عجله، بسیار ضروری است. در صورتیکه کارشناسان با دریافت دو نسخه از یک شماره نشریه در عرض یک هفته به ارزیابی سرسری کل نشریات میپردازند. در این راستا باید چند کارشناس از هر استان و اختصاص زمان یک هفتهای برای هر نشریه بررسی دقیق نشریات لازم است.
پس با مشکلاتی که عنوان کردم، نمره اختصاص داده شده، با شرایط ارزیابی درستی محاسبه نشده است. هر استانی باید کارشناسان مجرب رسانه داشته باشد. برای مثال در استان کردستان کارشناس تئاتر، مسائل قرآنی، کارشناس کتاب در حد مطلوبی داریم ولی متأسفانه کارشناسی که بررسی نشریات را بر عهده داشته باشد نداریم و دلیل آن جابجایی نابهنگام کارشناسان است کنه از جاهایی غیرمرتبط با این مسئذله مهم در نظر گرفته میشوند. با توجه به احترامی که برای کارشناس قبلی استانمان قائلم، باید بگویم متأسفانه ایشان کارشناس امور قرآنی بودند که برای ارزیابی نشریات در نظر گرفته شده بودند. تا این نذیرو تجنربه کافی در این زمینه به دست آورد زمان زیادی از دست خواهد رفت. کارشناسی که در نظر گرفته میشود باید از من نوعی استادتر باشد و در زمینه شناخت مشکلات مسائل سیاسی، صنفی، صفحهآرایی، اصول خبرنویسی و آییننامهها آگاهی لازم داشته باشد.
حال اگر ارزیابی کیفی با آن شرایطی که عرض کردم درست شود و از کارشناسان مجرب بهخوبی بهره برده شود، با عدم نظم انتشار بهواسطه عدم اختصاص آگهی مواجهیم که خود منجر به محرومیت از یارانه میشود که راهکارش آن است که به اندازهای که چاپ میکنیم یارانه دهید و نهایتاً حضودر کارشناس مجربی که به همه امور و ملاکهای ارزیابی احاطه دارد و با آگاهی از همه آییننامهها و اطلاعیهها در زمان مقتضی ما را مطلع کند، بسیار ضروری است.
دکتر علیآبادی:
معضلات را بهخوبی عنوان کردید و امیدوارم که بتوانم کاری انجام دهم و تا با این وضعیت اقتصادی، حداقل کارهای اولیه و پایه را انجام دهیم و مشکلاتی که دامنگیر بسیاری از استانها است را مرتفع کنیم. امیدواریم با توجه به شبهات مشکلات شما و دیگر استانهای مرزی به برنامهریزی واحد و مناسبی برسیم.
یکی از ابزار و منابعی که برای دریافت و ارسال اخبار و رویدادها، مرسوم و متداول شده، شبکههای اجتماعی هستند، همانطور که اشاره فرمودید غیر از تلویزیون وشبکههای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی هم بهصورت کانال و با روشی تعاملی، مطالب را منعکس میکنند و چون این مسیر بسیار پرسرعت و فراگیر و به نوعی آسیبزااست. فعالیت رسانههای دیگر را مثل سایت، روزنامه و … مختل میکنند. دیدگاه شما در این ارتباط چیست؟ فواید و مضرات این شبکهها تا چه اندازه است؟
هوشیار بابایی ؛ مدیر مسئول هفتهنامه دنگی کوردستان :در ابتدا باید بگویم نمره قبولی نشریات در گرو میزان جلب رضایت مخاطبانشان است نه امتیازات ارشاد. اما وقتی این امتیازات در حیات و ممات نشریه و حضور من دخیل است، از این لحاظ بنده هم به بازنگری ملاکهای ارزیابی معتقدم. در وزارت ارشاد نیروهای متخصص بررسی و ارزیابی وجود ندارد. برای مثال نشریه فاقد که نشریه تولیدی ندارد اما ضریبش از من که شب و روزم را به پای انتشار نشریه گذاشتهام بیشتر است. بحث این است که نگاه حرفهای به مطبوعات در استانها و کشور نگاهی آسیبزاست. در تورق مجموعه مجلات چاپ دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها چند شماره به حوزه نشریات محلی اختصاص داده شده است؟ چند کار تحقیق و گزارش پژوهشی در آن وجود دارد؟ واقعا در این حوزه کار تحقیق و پژوهشی انجام شده است؟ پیشنهادم این است این موارد به متخصصین حوزه خودش واگذار شود و در ازای تولید محتوا در این زمینه امتیازی لحاظ شود و کارشناسان حوزه ارتباطات، اجتماعی و رسانه و تحصیلکردگان این زمینه به ارزیابی بپردازند. و نه بر اساس سیستم مکانیکی صرف امتیازات محاسبه شود. متأسفانه این سیستم بر اقتصاد رسانه تأثیرگذار است وگرنه همانطور که عرض شد، نمرهمان را باید از مخاطبان بگیریم. متأسفانه رابطه بین شغل حرفهای و کار حرفهای رابطهای معکوس است. در استان کردستان هر میزان پیکار کنی به همان میزان افت خواهی کرد. برای مثال پایگاه خبری خانه کتاب کردی نهتنها در استان و منطقه بلکه در کشور سرآمدند و رفرنس محسوب میشوند، ولی نیروهای زحمتکششان از لحاظ اقتصادی اصلاً منتفع نمیشوند، در مقابل افرادی باتوجه به هیچگونه کار تولیدی، بیشترین انباشت سرمایه دارند و نسبت به فضای مطبوعاتی بسیار متوقعاند. سالهاست که با این دردها مواجهیم و متأسفانه در جهت درمان و مهارش تلاشی نمیشود. و مدام تزریق افراد غیرمتخصص باعث لطمه به مطبوعات میشوند. اما خوشبختانه عشق و علاقه برخی دوستان رسانهای، توانسته به حیات مطبوعاتمان کمک کند.
در مورد بحث شبکههای اجتماعی، با بررسی سوشیال مدیا، تغییر وضعیت از آنالوگ به دیجیتال و تفاوت چشمگیر شرایط را در عصر ارتباطات شاهدیم. قبلاً در مطبوعات چاپی هرکسی جرأت نمیکرد هر مطلبی را در نشریات چاپ کند و اگر به ندرت هم چاپ میشد، باعث فخر و مباهات بود. اما شبکههای اجتماعی، این فضا را فراهم کردهاند که هر کسی در مقام کارشناس، صاحبنظر، خبرنگار، گزارشگر ایفای نقش کند و از این بعد خبررسانی ما را دچار آسیب میکند. اما با این وجود این فضا باز فرصتی است تا تصمیمگیرندگان تحت این فشار، فضا را بازتر کنند. اگر خبر یا گزارشی پیرامون مسائل کردستان چاپ و درج نشود، این خبر در کانالهای زیرزمینی عرضه میشود و وظیفه ما به عنوان یک نشریه منطقهای و رفرنس خبر تحتالشعاع قرار میگیرد. اگر خبری در شهر سنندج اتفاق بیفتد، باید شهرها و کشورهای دیگر از رسانه من پرسوجو کنند نه یک سایت و رسانهای که رسمیت ندارد. این مشکل اساسی است که باعث تهدید رسانههای ما از طرف شبکههای اجتماعی میشود. حالا رسانههای محلی و منطقهای را اگر در نظر بگیریم در حال حاضر سه تا شدند و رقیبشان رسانههای سراسری است. یکی پایگاههای برخط و آنلاین و دیگری فضای شبکههای اجتماعی که راهکارش پویایی در حوزه مجازی است که اکثر نشریات آن را مدنظر دارند. حال پرسش این است که به نسبت مکانهای دیگر چقدر دست و بالمان برای انعکاس اخبار و گزارش باز است؟ متأسفانه مشکلات زیادی در این فضا داریم. یک سری قوانین دست و پا گیر اجازه فعالیت درست در سایت نشریات را نمیدهد. در هر حال از این لحاظ شبکههای اجتماعی را تهدید نمیبینم اگر بهدرستی فعالیت کنیم. وقتی که خبرها حرفهای و تخصصی باشد، مشکلی حس نمیشود. در حوزه فلسفی و اجتماعی و نظری شبکههای اجتماعی کاری کردند که نظارت دولت بر مردم برعکس شود و حالا مردم میتوانند در تمام ارکان اجتماعی حضور داشته باشند. انقلاب اطلاعاتی ویکی لیکس، مرکزیت دادهها و اطلاعات را از دست کشورهای بزرگ خارج کرد و خود کنترل هر ساختاری را به دست گرفت. به نظرم در شرایط موجود شبکههای اجتماعی، نیاز ضروری به آپدیت رسانهها دارند و بازنگری در این حوزه کاری بسیار لازم است. بهطوری که دیگر در آن ساختار و فرمت رسانهای چاپی، محدود نباشند و به آن اکتفا نکنند و وام دار و وامگیرنده عوامل گوناگون توسعه باشند.
خانم علیآبادی
آقای سلیمی با توجه به فعالیت شما در حوزه پایگاههای خبری، شبکههای ادجتماعی را چطودر میبینید؟
آقای سلیمی
شبکههای اجتماعی بالنفسه برای رسانهها، حتی چاپی نه تهدیدند و نه فرصت. یا حداقل تهدید نیستند. این نوع مواجهه ما، این مسیر را روشن میکند. نوع مواجهه و برخورد ما تعیینگر است. نکته اول این است که بالاخره واقبعیت حضور شبکههای اجتماعی و سوشیال مدیا تا جایی است که امروز شخصیتی مثل رئیسجمهور آمریکا را در حصر قرار میدهد و یک قابلیت غیرقابلگریز است. پس در مقابل این واقعیت، جهتگیری صرفاً خوب یا بد، نمیتواند گرهگشا باشد. ناچاریم یک مواجهه دقیقتر و تعریفشدهتری با موضوع داشته باشیم. بهنظرم نحوه رویکرد و مواجهه ما با شبکههای اجتماعی و مقدار بهرهبرداری در راستای کارهایی که بهعنوان رسانههای حرفهایتر و تخصصیتر انجام میدهیم، بسیار حائز اهمیت است. ولی در مسئله میزان استفاده رسانهها از شبکههای اجتماعی، مجموعهای از مباحث و مسائل وجود دارند. همچنان که آقای بابایی اشاره کردند، از این مجموعه بخشی به مسائل حقوقی برمیگردد. رسانهها و نشریات ممکن است در بعدهایی برای حضور در شبکههای اجتماعی و پوشش برخی از مسائل با ممانعتهای حقوقی روبهرو شوند. در حالیکه شبکهها، کانالها با شناسنامههای غیررسمی و یا بدون شناسنامه نسبت به این مسائل راحتتر برخورد میکنند و پوشش خبری خواهند داشت. در حال حاضر با شناختی که از شبکههای اجتماعی استانهای خود و استانهای همجوار داریم، میبینیم که پرمخاطبترین شبکههای اجتماعی، کانالها، پیجها و صفحههای اینستاگرامی و تلگرامی و … غیررسمی هستند. در یک شهر ۷۰۰۰۰ نفری بالای ۲۰۰۰۰ نفر پوشش دارند و این یعنی پوشش بیش از اجتماع و نفوذ کلام. همه به ابزار دست ارین شبکهها واقفیم. مسئلهای جدی است که باید اساسیتر فکر و اندیشه شود. یکی از مسائلی که میتوانیم در ارتباط با شبکههای اجتماعی دنبال کنیم این است که نقشهای غیرحرفهای و آماتور پیدا نکنیم. چرا که در غیر اینصورت همان کالبد و فرم آماتور را خواهیم گرفت و به کارکرد غیرهدفمند و غیررسانهای مبتلا خواهیم شد. مسئله تخصصگرایی باید از حیث کارکردی تعریف شود. آنچنان که یکی از دوستان اشاره کردند در دنیای امروز یکی از مسائل جدی حوزه رسانههاکه به یک ضرورت غیرقابل اغماض تبدیل شده است، مسئله تخصصگرایی است. اگر به این سمت پیش نرویم، دیگر نمیتوانیم تداوم کاغذ اخبار میرزا صالح شیرازی باشیم. در دنیای امروز با توجه به تکنولوییهای نوین ارتباطی هر کسی صاحب یک تریبون، خبرنگار و رسانه در خانه است، رسانه باید مواجهه بسیار تخصصیتر داشته باشد و این تخصص نیازمند تربیت نیروی متخصص است که متأسفانه باز به آن دور باطل میرسیم. امروزه بسیاری از دوستان روزنامهنگار، فعالین حوزه رسانهها و نشریات، همچون من و دوستان دیگر، روزنامهنگاری را به عنوان کار دوم پذیرفتیم و بهتر است بگویم که بیشتر حوزه علائقمان است تا کاری که اساس زندگیمان بر آن بنا شده باشد و تخصصی به آن ورود کرده باشیم و دغدغهمان باشد. اگر در رسانههای عمومی و تخصصی به سمت تخصصگرای پیش نرویم، دیر یا زود قافیه را به شبکنههای اجتماعی خواهیم باخت. واقعیتی غیرقابل اغماض است که نیازمند نیروهای حوزه رسانهای حرفهایتر،توانمندتر و کارآمدتری هستیم که با تقویت زیرساختهای این حوزه دستیافتنی است. زیرساختهایی که بعضاً یا وجود ندارند یا خیلی ضعیف و کمکارکرد هستند. این یک مسئله بسیار حیاتی است و گرنه رشد روزافزون شبکههای اجتماعی را شاهد و قدرت نفوذ فوقالعادهشان را ناظر خواهیم بود. بهطوری که هر کدام از ما عضو چندین شبکه اجمتماعی هستیم و میتوانیم برای پیگیری اخبار شهرمان در کانال شهرمان عضو شویم و پیگیر رسانه رسمی یا غیررسمی و یا تخصصی و غیرتخصصی نباشیم. امروز تمام آحاد اجمتماع به خبرنگار این رسانهها تبدیل شدهاند و با کارکردی on time به ایفاری نقش میپردازند. از طرفی این شبکهها با توجه به فضایی که برایشان مهیاست، و به دلیل نداشتن الزامات حقوقی و قانونی جز یک سری مباحث امنیتی، دستشان بازتر است و راحتتر در حوزه مسائل مالی و درآمدزایی وارد میشوندو قویتر عمل میکنند. و آنچنان که آقای بابایی اشاره کردند امروز شق سومی در مقابل رسانههای محلی و استانی ایجناد شده است. در حوزه مسائل مالی هم، این مقدار کم ظرفیت موجود در سطح اجتماع هم به سمت کانالها و پیجهای موجود سرازیر میشود. کانال یک نفرهای که صرفاً با bot کردن چند master به کانال چندهزار نفره تبدیل میشود و درآمد سرشاری بهدست خواهد آورد کنه شامل حال ادمین هویتبرخش و هدایتگر کانال میشود. در حالیکه رسانههای تخصصی که عمر زیادی را در حوزه مطبوعات صرف کردهاند از این شرایط متضرر میشوند و فراموش نکنیم که گستره این آسیب در حد من و آقای بابایی و آقای الله مرادی و در حد استان کرمانشاه، کردستاو … نیست. این مسئله بسیار جدیتر و اساسیتر، باختن یک قافیه بزرگ بر کسانی است کنه ناشناساند. افرادی غیرقابلکنترلکه بعد و عمق نفوذشان در اجتماع خیلی بیشتر از رسانههای دارای شناسنامه و دارای گفتمان است. وقتی که مسائل اجتماعیمان را از نشریه مقبول بیروئهز و مسائل فرهنگی را از دست زریبار یا دنگی کردستاندرمیآوریم و امکان حیات آنها دیگر میسر نیست، مطوئن باشید مسائل اجتماعی و فرهنگی بدون متولی نمیماند و متولیانشان به جایی میروند که ناشناس و غیررسمیاند.
آقای اللهمرادی
همگی این تجربه را داشتهایم کنه در جایی اتفاقی افتادذه و دوست داریم که آن اتفاق را ببینیم. اما ابزار جهت رسیدن به خواسته وجود ندارد. وقتی پدرم بهعنوان خبرنگار صدا و سیما در حلبچه بود و شاهد آن وحجم زیاد مجروحین و شهدی شیمیایی بود آرزو داشت در آن واحد کنه تصوبرداری میکند مردم هم به صورت زنده مشاهده میکردند و این فرآیند طولانی تولید که خود متحمل زمان است، کوتاهتر بود. پس باید گفت فضای مجازی بهخودی خود دستاورد مطلوبی است چرا که این خواسته را جامه عمل پوشانده است. اما دلایل مختلفی، عدم موفقیت ما را رقم زده که اولاً یک نشریه مجوزدار نمیتواند هر خبری را بدون بررسی صحت و سقم پوشش دهد و باید شرایط خبر و کلیات آن مراعات شود. اما فضاهای مجازی بدون مجوز ملزم به رعایت این شرایط نیستند و با یک عکس و تیتر و بهعنوان ناشناس به انتشار اخبار میپردازند و بابت محتواهای غیرمستند نیز به کسی پاسخگو نیستند. دلیل بعدی عدم اعطای مجوز به افراد ذیصلاح و واجدالشرایط حرفه رسانه است که در این زمینه تخصص دارند. از نظر من خبرنگار فردی است که باید اولین نفر آنلاین اول صبح و آخرین نفر آفلاین آخر شب باشد. خبرها را در کانالها و سایتهای خبری چک کند.متأسفانه شاهد دوستانی هستیم که پس از چاپ هر شمارهنشریه تا شماره بعدی هیچ حضوری در فضای مطبوعاتی ندارند.
همانطور که دوستان اشاره کردند مسئله بعدی با تنظیم خبرها و تحلیلهای حرفهای درست، میتوانیم مخاطبمان را جذب کنیم. با جهتگیری و تحلیلهای درست، خبرهای حرفهای تنظیم میشود. شاید عموم مردم را به عنوان مخاطب نداشته باشیم اما مخاطب خاص خود را خواهیم یافت. البته فضاهای مجازی تا حدودی با جوسازی از احساسات مردمبا تهییج مخاطب از افزایش اشتراکگذاری بهره میبرند. اگر بهصورت دقیق و حرفهلای در مواضع خود قرار بگیریم، قطعاً در نهایت رفرنس خواهیم شد. تجربه در استفاده از فضای مجازی تا آنجا رسیده که مردم هم تا حدودی در پی آنالیز خبرند و قدرت تمیز نشریات زرد فضای مجازی را از نشریات مجوزدار دارند، هرچند که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
خانم علیآبادی
اگر توصیه مناسب دیگری دارید بفرمایید.
آقای الله مرادی
ضمن تشکر از دفتر مطالعات و برنامهریزی و سر کار خانم دکتر علیآبادی. اگر وزیر در جلسات حضوری یا وبنیار با نشریات و اصحاب رسانه گفتوگو کند و پای حرفهای ما بنشیند. ما که از نزدیک و بسیار ملموس با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم بهتر و بیشتر میتوانیم مشکلات را بیان کنیم. شاید قادر به ارائه راهکار نباشیم ولی در بخش رسانه استانهای مرزی که هنوز آثار جنگ در آن ادامه داردبه عنوان یک تلاشگر بیوقفه، با بیان مشکلاتمان و حضور در صحنه در صدد آسانکاری و تسهیل امور برآییم که متأسفانه اینگونه حس میشود که ارشاد، مطبوعات، بهخصوص مطبوعات کرد را به حال خود رها کردهاست.
آقای بابایی
اگر هر چه نشریات استانی، علیالخصوص نشریات محلی گفتمانسازتر باشند و از گفتمان اصالتی پیروی کنند، مطمئناً در شرایط سخت هم قادر به حضور خواهند بود در غیراینصورت با کاهش روزافزون مخاطب به بوته فراموشی سپرده خواهند شد. در نکته بعدی روی صحبتم با وزارت ارشاد است که باید نگاه و رویکردش را نسبت به نشریات تغییر دهد و همانطور کنه در ابتداری صحبتم گفتم باید تقسیمبندیها بر اساس تکثرهای هویتی باشد تا مطالبات اقلیتها بهتر منعکس شود تا ایشان نیز به تدوین بهتر برنامهها بپردازند. نکته بعدی این است که از حضور نخبههای سیاسی و رسانهای بیشتر استفاده شود. تا در جلسات بیشتر به تشریک مساعی بپردازند و با همفکریدر خصوص زیرساختهای مثمرثمر در بهره بردن استان از مجتمعهای رسانهای قدیم به نتیجه مطلوبتری نائل آیند و در نهایت عذرخواهی از همکاران بابت امکان قصور در زبان گویای ایشان جهت طرح مشکلات معیشتی، بیمه، خبرنگاران، بهواسطه فرصت و توان بازگویی کم. مطوئنم حضور آنها هم در بیان مشکلات بسیار مفید واقع میشد.
آقای سلیمی
چند موضوع را تیتروار عرض میکنم؛ امیدوارم این رخداد حسنه کنه امروز شاهدش بودیم یک رخداد مناسبتی و اداری صرف نباشد و بتوانیم در آینده امتداد و نتایجش را ولو در سطح کم ببینیم. اگر واقعاً امروز آسیبشناسی جدی حوزه رسانه و نشریات، یکی از دغدغههای شما و همکارانتان است که قطعاً اینگونه ازست، نیازمند ارتباط بیشتر با اهالی رسانهها است. شاید من امروز از حیث جایگاه سردبیری که بیشتر اوقاتم را به دلیل یک سری مسائل کاری و تحصیلی در استان کردستان نمیگذرانم نتوانسته باشم آنچنان که باید و شاید زبان گویای همه آحاد و اصحاب رسانه باشم که در این صورت شنیدن صدای طیف وسیعی از اهالی رسانه ضرورت مییابد تا همه دردها لمس شود و واقعاً توجه به این مسئله نیازمند ارتباط حضوری است، هرچند که شرایط فعلی جامعه به لحاظ کرونا این حضودر را ناممکن میکند. وی امیدوارم با رفع محدودیترها، شاهد حضور نزدیک و صمیمی شما و دوستانتان برای ادامه صحبتهاباشیم و دیگر اینئکه اگر ما خواستار تشریک مساعی و ارائه نظر اهالی رسانه باشیم با یک سری پایشها و درخواستها که امروزه ابزار آن با اطلاعات تماسی و ایمیل فراهم شده خواهیم توانست به مسائل و مشکلات این حوزه اشراف بیشتری داشته باشیم و با تنظیم فرمهای پازیش ساده و پاسخهای پانصد کلمهای، حضور برجستهتری در بطن مسائل و مشکلات جماعت رسانهای ساکن در یک منطفه و استان داشته باشیم. نکته دیگر رابطه کارآمد و مثمرثمر، نیازمند تعامل قوی و چندجانبه است که امروز استان کردستان با تمام مشخصات ویژه خود، فاقد یک رسانه سراسری در ایران است و اینطور بهنظر میرسد که هیچ تریبون تعاملی در فضای کردی نداریم و مسئله بسیار مهم است که این استان نهتنها در منطقه و استان بلکه در رسانههای فرهنگی دارای یک تریبون باشد. استان کردستان فاقد چاپخانه است و برای چاپ هر اثری یا باید رهسپار قم شوند یا کرمان، خراسان و … این معضل عاملی مؤثر بر راندمان کاری این حوزه خواهد بود. مسئله دیگر تقویت نهادهای این زمینه است که اگر مطبوعات و رسانه رکن چهارم دموکراسی در همه دنیاست و بنیانها نظامهای دموکراتیک بر حضور نهادها و سازمانهای غیردولتی استوار است، تقویت نهادهای مرتبط چون خانه مطبوعات باید بخشی از سیاستگذاریها باشد. اگر دولت بهدنبال استقلال دادن به رسانهها و عدمواربستگی آنها به یارانههای دولتی است، باید در راستای توانمندی رسانهها گام بردارد، چرا که بیشک این گامها در تقویت نهادهای غیردولتی در بوته رسانه و مطبوعات تأثیر شگرفی خواهد داشت و باید از اولویتهای سیاستگذاری باشد.
خانم علیآبادی
آنچه که من از کل این گفتوگومیتوانم جمعبندی کنم، مسئله سرمیهگذاری مطلوب؛ تفویض اختیا، اقتصاد و مدیریت رسانهها؛بنیه مالی و توجه به توزیع آگهیها؛ نحوة اعطای مجوز وعوامل مؤثر در نظم انتشار رسانههای با ترتیبانتشار مختلف را شامل میشود.
امیدوارم این موارد را به دستاندرکاران منتقل کنیم و گشایشی ولو ناچیز جهت انجام امور بهینه ایجاد شود و به تنظیم پایه و زمینه اولیه بیانجامد.
پیاده سازی و ویرایش:احترام السادات قدیمی وحید