خانه / پێشنیاری ده‌سته‌ی نووسه‌ران / ادبیات معاصر کُردی در گفتگو با شمس لنگرودی

ادبیات معاصر کُردی در گفتگو با شمس لنگرودی

ادبیات معاصر کُردی در گفتگو با شمس لنگرودی

“هر کتابی در دست دارید زمین بگذارید و این کتاب را بخوانید” این پیشنهادی است از استاد شمس لنگرودی در مقدمه‌ ترجمه رمان “آخرین انار دنیا” اثر بختیار رمان نویس شهیر کُرد، که در این ایام برگزاری ۲۵مین جشنواره فرهنگی ادبی گلاویژ، مهمان جشنواره هستند. در حاشیه برنامه های جشنواره گفتگویی درباره جایگاه کنونی ادبیات کُردی با این شاعر و پژوهشگر ادبی نامور ترتیب داده ایم.

چه میزان با ادبیات و شعر کُردی آشنایی دارید؟

ادبیات کُردی را کم و بیش از قبل می‌شناختم اما آشنایی جدی من با ادبیات کُردی با خواندن یک شعر از شیرکو بیکس در یکی از نشریات تهران‌ شروع شد. شعری که من را تحت تاثیر قرار داد شعری بود متکی به مسائل و عناصر روزمره زندگی، که معنا‌های عمیق آن نظر من را به ادبیات کُردی جلب کرد. اما چیزی که در واقع من را در عرصه ادبیات کُردی منقلب کرد خواندن رمان آخرین انار دنیا بود. وقتی خواندن این رمان را به پایان رساندم یک دره عظیم بین این اثر و آثاری که قبل‌تر خوانده بودم وجود داشت. در جهان شرق کتاب‌های رئالیسم جادویی کم نوشته نشده است اما رئالیسم جادویی را با فانتزی و تخیل اشتباه گرفته اند. خیلی از نویسندگان ما در شرق تصورشان بر این است که رئالیسم جادویی یک‌ چیزی بین فانتزی و سوررئالیست نزدیک‌ به دادائیسم است، درحالی که رئالیسم جادویی یک نوع سورئالیسم مبتنی بر عادت‌ها و باورهای مردم است. بعد از خواندن این کتاب، خواندن دیگر کتاب‌های کُردی که به همت مریوان حلبچه‌یی به زبان فارسی ترجمه و روانه بازار شد را شروع کردم و به گمان من ادبیات کُردی در یک کلام ترقی، تعالی و رشد چشم گیری داشته است.

با توجه به تحولات دو دهه اخیر در گسترده جغرافیایی جهان شرق، جایگاه کنونی ادبیات کُردی اعم از شعر، رومان، داستان و… را چگونه ارزیابی می کنید؟

تا جایی که من با دبیات کُردی آشنایی دارم و آن را مطالعه کردهام، شعر کُردی یک جنبه مثبت و چشم‌گیری دارد. چشم‌گیری و جذابیت آن، رویکرد به روزمره‌گی زندگی است. اکنون خیلی از شعرهای کُردی از کلی گویی و خیالبافی دور شده است و به چیز‌های اشاره می‌کند که در دسترس است، و این‌حوزه کار دشواری است. اما چیزی که من می‌بینم و احتمالا عنصر ضربه زننده‌ای باشد اعم از طولانی بودن و احساساتی بودن شعرهاست. دوره احساسات به پایان رسیده است، احساسات به معنای سانتی‌مانتالیسم نه حساسیت و عواطف، گاهی در برخی شعرها به ویژه در شعرهای طولانی به شکل نمایانی به چشم می خورد، اما در شعر کوتاه فرصت سانتی‌مانتالیسم وجود ندارد، به نظر من این می‌تواند به شعر کُردی لطمه وارد کند، اما رویکرد به روزمره‌گی بسیار چشم گیر و عالی است.

در یک دهه اخیر یک جریان قوی در نهضت ترجمه کُردی به فارسی و تا حدودی فارسی به کُردی به همت مترجمان صورت گرفته است، نقش این جریان ترجمه را در آشنایی میان ادبیات کُردی و فارسی چگونه می‌بینید و تا چه اندازه ضرورت دارد؟

ترجمه یعنی یک تحرک در جغرافیای زبان. همانقدر تحرک جغرافیایی در پیشرفت یک تمدن نقش زیادی دارد. تحرک در عرصه زبان هم به همان اندازه موجب پیشرفت و تعالی است. یکی از عوامل رشد فرهنگ ادبیات کُردی همان داد و ستد فرهنگی است.

اگر بخواهیم‌ به محتوای آثار دو زبان ادبیات فارسی و کُردی نگاه کنیم، جهان مفهومی آن‌ها چه قرابت‌ها و تفاوت‌های با هم دارند؟

قرابت‌ها همان زندگی استبدادی، فرهنگ سنتی، زن ستیزی، جامع گریزی و قانون گریزی است و همه‌ی آن‌ها چه پنهان و چه آشکار وجود دارد. جنبه مثبت آن مبارزه با پدید‌های نازل و مبتذلی که هست که اشاره کردم.

ئەم بابەتە تایبەتە بە ماڵی کتێبی کوردی و بڵاوکردنەوەی بە ئاماژەدان بە سەرچاوە ڕێگە پێدراوە

درباره‌ی ماڵی کتێبی کوردی

همچنین ببینید

کتێبی «مژاوا» بە قەڵەمی جان دۆست وەرگێڕان کرایە سەر زمانی کوردی سۆرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *